اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
آیه شریفه ۲۱ سوره مبارکه نور
يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا لَا تَتَّبِعُوا خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ وَمَن يَتَّبِعْ خُطُوَاتِ الشَّيْطَانِ فَإِنَّهُ يَأْمُرُ بِالْفَحْشَاءِ وَالْمُنكَرِ وَلَوْلَا فَضْلُ اللَّهِ عَلَيْكُمْ وَرَحْمَتُهُ مَا زَكَىٰ مِنكُم مِّنْ أَحَدٍ أَبَدًا وَلَٰكِنَّ اللَّهَ يُزَكِّي مَن يَشَاءُ وَاللَّهُ سَمِيعٌ عَلِيمٌ
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از گامهای شیطان پیروی نکنید! هر کس پیرو شیطان شود (گمراهش میسازد، زیرا) او به فحشا و منکر فرمان میدهد! و اگر فضل و رحمت الهی بر شما نبود، هرگز احدی از شما پاک نمیشد؛ ولی خداوند هر که را بخواهد تزکیه میکند، و خدا شنوا و داناست!
صدق الله العلی العظیم
_____________________
امام باقر( علیه السلام )می فرمایند:
«لَمّا دَعا نوحٌ علیه السلام رَبَّهُ عز و جل عَلى قَومِهِ أتاهُ إبلیسُ لَعَنَهُ اللّه ُ، فَقالَ: یا نوحُ... اذکُرنی فی ثَلاثَةِ مَواطِنَ، فَإِنّی أقرَبُ ما أکونُ إلَى العَبدِ إذا کانَ فی إحداهُنَّ: اُذکُرنی إذا غَضِبتَ، وَاذکُرنی إذا حَکَمتَ بَینَ اثنَینِ، وَاذکُرنی إذا کُنتَ مَعَ امرَأَةٍ خالِیا لَیسَ مَعَکُما أحَدٌ.»
« وقتى که نوح علیهالسلام به درگاه پروردگار عزوجل قومش را نفرین کرد، شیطان ـ که نفرین خدا بر او باد ـ نزد وى آمد و گفت: اى نوح! مرا در سه جا یاد کن؛ چرا که من در آن مکانها نزدیکترین حالت را به بندگان دارم:
هنگامى که خشمگین شدى، مرا یاد کن؛
هنگامى که میان دو نفر داورى مىکنى، مرا یاد کن؛
و هنگامى که با زنى خلوت کردى و دیگرى با شما نیست، مرا یاد کن.»
منبع حدیث:
کتاب شریف بحار الانوار،تالیف آقای محمد باقر مجلسی (ره) ،جلد ۱۱،صفحه ۳۱۸،حدیث ۲۰
_____________________
هجوم شیطان از سمت چپ انسان
امام باقر(ع) مي فرمايد :حمله از سمت چپ از طريق ايجاد ميل به شهوت حرام است .يعني انسان را به سوي شهوت هاي غير شرعي و حرام دعوت مي کند با وعده هاي دروغين و ترفندهايي که شيطان دارد. وقتي ابليس رانده ي درگاه الهي شد بخاطر شش هزار سال عبادتش از خداوند درخواستي کرد و دام هايي را طلبيد تا پيش روي ما پهن کند تا بتواند ما را گرفتار کند. خداوند فرمود: بخواه، عطا خواهي شد. او دام ها و فتنه هايي را خواست ،هرچه خدا به او عطا مي کرد او مي گفت :بيشتر،بيشتر. تا به عاملي رسيد که گفت بس است و آن وقتي بود که به عامل ايجاد شهوت حرام بين زنان و مردان و جلوه فروشي هاي حرام زنان و بي غيرتي مردان در مقابل آن رسيد. شيطان گفت که با اين عامل، همه ي انسانها را درو مي کنم. اين عامل بسيارخطرناکي است .پيامبر فرمود: خداوندهيچ پيامبري را مبعوث نکرده است مگر اينکه ابليس از انحراف او در مورد شهوت مايوس نبوده است .هيچ عاملي در نزد من خطرناک تر از شهوت انگيري حرام نيست . يعني شيطان از عامل شهوت حتي درمورد تمام پيامبران هم مايوس نبوده است که بتواند آنها را زمين بزند. در نزد پيامبر هم اين عامل خطرناک ترين راه لغزش در برابر خداوند تلقي مي شود. پس ما بايد روي اين عامل تامل داشته باشيم و راه کار مديريت شهوت را بررسي کنيم و پيش برويم زيرا شيطان از هر راه و ترفندي استفاده مي کند تا ما را به سمت شهوت انگيزي حرام پيش ببرد. احدي از بشر نبايد خودش را از اين عامل مصون بداند. يوسف پيامبر وقتي در معرض شهوت انگيزي حرام زليخا قرار مي گيرد و پشت هفت درقفل زده قرار مي گيرد، مي گويد: من نفس خودم را مبرا از گناه نمي دانم من هم نفس اماره دارم مگر اين که خداوند به من کمک کند و مرا از اين دام نجات بدهد.
اگر فرزند آدم در ورطه ي شهوت حرام افتاد و لذت حرام را چشيد، توبه کردن خيلي سخت مي شود. امام حسين (ع)وقتي با عبدالله بن عمر در مکه روبرو مي شود ،او را دعوت به زندگي رحماني مي کند و از راه بيعت با يزيد باز مي دارد ولي او قبول نمي کند و مي گويد :خداحافظ اي کشته شده ي راه خدا. امام حسين به عبدالله بن عمر مي فرمايد: در بي ارزشي اين دنيا همين بس است که سرپيامبري مثل يحيي به يک زن فاسق بي بند و بار هديه شد و مهريه او قرار گرفت. داستان حضرت يحيي اين طور بود که يحيي بن زکريا براي يک شهوت جويي حرام پادشاه فلسطيني بنام هيروديت که عاشق برادرزاده خودش بنام هيروديا شده بود ،کشته شد. با اينکه او کتاب تورات را مي خواند ولي ازداوج عمو و برادرزاده را حلال اعلام کرد. يعني حرام الهي را حلال اعلام کرد. حضرت يحيي اعلام کرد که اين حرام قطعي الهي است و هيچ وقت حلال نمي شود. و مردم را در برابر اين حريم شکني الهي شوراند. برادرزاده در برابر عمو جلوه گري مي کرد و وقتي شهوت او را برانگيخت ،گفت که مهريه ازدواج با من، سر يحيي بن زکريا است که دارد آبروي ما را در شهر مي برد. و نمي گذارد ما به عشق مان برسيم. اين باعث شد که سربريده ي يحيي مقابل حاکم فلسطين قرار بگيرد .حاکم خواست که عقد را جاري کند، صداي سربريده ي يحيي از تشت طلا بيرون آمد که عفت پيشه کن اين ازدواج براي تو حلال نيست . جشن بهم ريخت.
شباهت امام حسين(ع) با حضرت يحيي در اين است که انگيزه ي کشتن امام حسين(ع) براي رسيدن به لذتهاي حرام بود. عمربن سعد مي گويد که به من وعده داده شده است که به ملک ري برسم که حجله آن هميشه باز است و هر شب يک زن در کنار من قرار مي گيرد ،پس شهوت در آن دائمي است. شباهت ديگر صحبت کردن سربريده ي امام حسين(ع) در تشت طلا در برابر يزيد است.
منبع: آقای محمد باقر حیدری کاشانی،برنامه سمت خدا
والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی
موضوعات مرتبط: عفت
برچسبها: محمد باقر حیدری کاشانی
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
ورع مداری
ورع حالتی است برگرفته از شدت تقوا و پرهیز گاری که فرد علاوه بر انجام واجبات، بر انجام مستحبات نیز با نشاط و علاقه مداومت می ورزد و علاوه بر ترک محرمات، از امور مشکوک و شبهه ناک نیز اجتناب می ورزد.
ورع مقامی به مراتب بالاتر از تقواست. اگر در تقوا از حرام پرهیز و دوری شود، در ورع از زمینه گناه و نزدیک شدن به محیط گناه نیز پرهیز می شود!
اگر در تقوا برانجام واجبات تاکید می شود، در ورع بر انجام مستحبات به عنوان کمر بند ایمنی برای انجام واجبات نیز تاکید می شود. و اگر شخص متقی از حرام و گناه دوری می نماید، شخص با ورع از صد کیلو متری حریم و زمینه گناه نیز فرار می کند.
اما فواید و آثار ورع عبارتند از :
۱- نورانیت دل.
۲-وارد شدن به پاکی مطلق در زندگی.
۳-آسایش و آرامش روح و روان.
۴-رسیدن فرد به بالاترین درجات ایمان.
۵-نایل امدن به بالاترین و عالی ترین درجات بهشت.
۶-قبولی و فضیلت پیداکردن طاعات و عبادات، چنانچه پیامبر اکرم(ص) می فرماید:
«ركعتان من رجل ورع أفضل من ألف ركعة من مخلط»
«دو رکعت نماز فرد با ورع و پارسا، از هزار رکعت نماز کسی که حلال و حرام را به هم می آمیزد، با فضیلت تر و برتر است.»
منبع حدیث:
کتاب کنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال ، تالیف آقای علاءالدین علی بن حسام ، جلد ۴ ، صفحه۴۲۷ ، حدیث شماره۷۲۸۲
۷- استجابت دعا.
۸-سرعت و راحتی حساب و کتاب در قیامت.
۹-شکوه و هیبت در چهره،صلابت و قاطعیت در سیره، محبوبیت بین مردم و حکمرانی بر قلب ها و دل ها.
۱۰-وارد شدن به حریم دوستی و شیعگی اهل بیت (ع) .
۱۱-نایل آمدن به مقام ولایت حقیقی که همان مقام«سیادت باطنی و منا اهل بیتی » است.
۱۲-باعث لیاقت یافتن به همراهی و هم صحبتی با امام زمان(ع) و قرار گرفتن در شمار« اصحاب المهدی عج» که مقامی به مراتب بالاتر از «انصار المهدی عج» است.
به سخن دیگر ورع مداری رمز ورود به خیمه گاه حضرت مهدی(عج) و همراهی همیشگی با اوست.
منبع: کتاب شریف خانواده و تربیت مهدوی،تالیف محمدباقر حیدری کاشانی و مرتضی آقاتهرانی،انتشارات طلیعه ظهور
_____________________
ورع ورزی و احتیاط منتظران امام عصر عج
منتظران فرج حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه، بايد در بالاترين سطح تقوا و ورع باشند، به طوري كه در ميان اطرافيان خود و حتي اهل شهر خويش در پاكي و خوبي، زبانزد و مشهور باشند.
امام صادق (عليه السلام) به يكي از شيعيان خود به نام عيسي بن عبدالله كه اهل قم بود، آنگاه كه بر ايشان وارد شد، فرمودند:
« يَا عِيسَى بْنَ عَبْدِ اللَّهِ لَيْسَ مِنَّا وَ لاَ كَرَامَةَ مَنْ كَانَ فِي مِصْرٍ فِيهِ مِائَةُ أَلْفٍ أَوْ يَزِيدُونَ وَ كَانَ فِي ذَلِكَ الْمِصْرِ أَحَدٌ أَوْرَعَ مِنْهُ.»
«اي عيسي بن عبدالله، از ما نيست و كرامتي هم ندارد هركس كه در شهري با صد هزار نفر جمعيّت يا بيشتر باشد و در آن شهر كسي باورع تر از او باشد!»
منبع حدیث:
کتاب شریف الکافی،تالیف آقای محمدبن یعقوب کلینی (ره)، جلد ۲، صفحه ۷۸
شيعه اي كه حقيقتاً در انتظار فرج مولايش ميسوزد، بايد باورع ترين انسان مؤمن در شهر خودش باشد و اگر چنين نباشد كرامت و شرافتي نزد خدا و اهل بيت (عليهم السلام) ندارد.
در فرمايش ديگري حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) همين حقيقت را با تعبير ديگري از پدر گرامي خود نقل فرموده اند:
«كَثِيراً مَا كُنْتُ أَسْمَعُ أَبِي يَقُولُ لَيْسَ مِنْ شِيعَتِنَا مَنْ لاَ تَتَحَدَّثُ الْمُخَدَّرَاتُ بِوَرَعِهِ فِي خُدُورِهِنَّ وَ لَيْسَ مِنْ أَوْلِيَائِنَا مَنْ هُوَ فِي قَرْيَةٍ فِيهَا عَشَرَةُ آلاَفِ رَجُلٍ فِيهِمْ مِنْ خَلْقِ اللَّهِ أَوْرَعُ مِنْهُ.»
«من از پدرم بسيار ميشنيدم كه ميفرمود: از شيعيان ما نيست كسي كه (در تقوا و ورع به اندازه اي شهرت نيافته باشد كه) زنان پرده نشين در پس پرده خويش از ورع او سخن نگويند و از دوستان ما نيست كسي كه در شهري با ده هزار نفر مرد باشد كه در ميان آنها خدا مخلوقي باورع تر از او داشته باشد.»
منبع حدیث:
کتاب شریف الکافی،تالیف آقای محمدبن یعقوب کلینی (ره)، جلد ۲، صفحه ۷۹
عفّت و پاكيِ دوست امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بايد آنقدر شديد باشد كه حتي مخدّرات كه پرده نشين هستند و تماس مستقيمي با مردان نامحرم ندارند، از ورع و پاكدامني اين مؤمن، در پس پرده سخن بگويند. آري؛ اين است صفتِ منتظر فرج امام (عليه السلام).
**منبع: کتاب شریف سلوک منتظران تالیف آقای بنی هاشمی انتشارات منیر
_____________________
معنا و مراتب ورع
«ورع» در اصل به معناى پرهيز يا شدت پرهيز است و در لسان روايات به حد اعلاى تقوا اطلاق مىشود كه با وجود آن نه تنها انسان از گناهان مسلم پرهيز مىكند بلكه از شبهات نيز دورى مىجويد.
در روايات اسلامى نيز در حديث معروف پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله تمام موضوعات به سه بخش تقسيم شده:
«حَلالٌ بَيِّنٌ وَ حَرامٌ بَيِّنٌ وَ شُبَهاتُ بَيْنَ ذلِكَ فَمَنْ تَرَكَ الشُّبَهاتَ نَجا مِنَ الْمُحَرَّماتِ وَ مَنْ أخَذَ بِالشُّبَهَاتِ إرْتَكَبَ الْمُحَرَّماتَ وَ هَلَكَ مِنْ حَيْثُ لا يَعْلَمُ»
«امورى است درستى آن آشكار است كه بايد از آن پيروى كرد و امورى است كه گمراهى آن آشكار است و بايد از آن اجتناب نمود و امور مشكوك و مشتبه است در ميان اين دو؛ كسى كه شبهات را ترك كند از محرمات آشكار رهايى مىيابد و كسى كه به سراغ شبهات برود (تدريجاً) مرتكب محرمات مىشود و از آنجا كه نمىداند هلاك خواهد شد».
منبع حدیث:
کتاب شریف بحار الانوار،تالیف آقای محمد تقی مجلسی (ره) ، جلد ۲ ، صفحه ۲۲۱
در واقع شبهات حريم محرمات و همانند لبۀ پرتگاه است كه بيم لغزش در آن و سقوط در پرتگاه مىرود.
بعضى از بزرگان «ورع» را به سه قسم تقسيم كردهاند كه يكى از ديگرى برتر است: نخست ورع به معناى پرهيز از گناهان آشكار است كه انسان را از فسق خارج كرده و موجب عدالت و قبول شهادت اوست و آن، ورع تائبين ناميده مىشود. قسم ديگرى از آن، همان حالت پرهيزگارى است كه انسان را از شبهات دور مىسازد كه به آن ورع صالحان مىگويند و قسم ديگرى از آن حالت پرهيزگارى است كه حتى از امور حلالى كه مىترسد روزى او را به حرام بكشاند پرهيز مىكند و نام ورع متقين بر آن گذارده شده است. قسم ديگر، ورع به معناى صرف نظر كردن از آنچه غير خداست براى ترس از ضايع شدن ساعتى از عمر در امرى بيهوده (و آن درجۀ اعلاى ورع است) و به آن ورع صديقين مىگويند
همانگونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مىخوانيم:
«لاَ يَبْلُغُ عَبْدٌ أَنْ يَكُونَ مِنَ الْمُتَّقِينَ حَتَّى يَدَعَ مَا لاَ بَأْسَ بِهِ حَذَراً لِمَا بِهِ الْبَأْسُ.»
« كسى از متقين محسوب نمىشود مگر اينكه امورى را كه ذاتاً اشكالى ندارد ترك كند به سبب ترس از افتادن در امورى كه حرام است.»
منبع حدیث:
کتاب شریف بحار الانوار، تالیف آقای محمد تقی مجلسی ، جلد ۷۴،صفحه ۱۶۴ ،حدیث شماره ۹۲
امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در حکمت ۳۷۱ کتاب شریف نهج البلاغه می فرماید:
«وَ لَا مَعْقِلَ أَحْسَنُ مِنَ الْوَرَعِ.»
«هيچ پناهگاهى بهتر و نگهدارندهتر از ورع (و پرهيز از شبهات) نيست»؛
لغزشهاى انسان در بسيارى از موارد در امور شبههناك است كه انسان را به پرتگاه محرمات مسلم شرع سوق مىدهد. كسى كه داراى ورع و پرهيز از شبهات است در پناهگاه مطمئنى قرار گرفته كه او را از چنين لغزشى بازمىدارد.
در حكمت چهارم کتاب شریف نهج البلاغه نيز شبيه اين جمله گذشت آنجا كه مىفرمايد:
«الْوَرَعُ جُنَّة»
«ورع، سپر محكمى است.»
امام باقر عليه السلام مىفرمايد:
«إِنَّ أَشَدَّ الْعِبَادَةِ الْوَرَعُ»
«دشوارترين عبادت ورع است.»
منبع حدیث:
کتاب شریف الکافی ، تالیف آقای محمدبن یعقوب کلینی (ره)،جلد ۲،صفحه ۷۷
زيرا علاوه بر ترك محرمات و انجام واجبات، انسان را از ارتكاب شبهات بازمىدارد.
در حديث ديگرى آمده است كه يكى از ياران امام صادق عليه السلام خدمتش عرض كرد: من توفيق زيارت شما را چند سال يكبار پيدا مىكنم دستورى بيان فرما كه به آن عمل كنم (و ضامن سعادتم باشد). امام عليه السلام فرمود:
«أُوصِيكَ بِتَقْوَى اللَّهِ وَ الْوَرَعِ وَ الاِجْتِهَادِ وَ اعْلَمْ أَنَّهُ لَا ينْفَعُ اجْتِهَادٌ لَا وَرَعَ فِيهِ»
«تو را به تقواى الهى و ورع و تلاش و كوشش (در مسير اطاعت پروردگار) سفارش مىكنم و بدان كه تلاش بدون ورع نتيجهبخش نخواهد بود».
منبع حدیث:
کتاب شریف الکافی ، تالیف آقای محمدبن یعقوب کلینی (ره)،جلد ۲،صفحه ۷۶
***منبع :کتاب شریف پیام امیرالمومنین علیه السلام شرحی جامع و نوین بر نهج البلاغه تالیف آقای مکارم شیرازی
_____________________
رسول الله(صلّى اللّه عليه و آله):
«أَيُّهَا النَّاسُ حَلاَلِي حَلاَلٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ وَ حَرَامِي حَرَامٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ أَلاَ وَ قَدْ بَيَّنَهُمَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي اَلْكِتَابِ وَ بَيَّنْتُهُمَا فِي سِيرَتِي وَ سُنَّتِي وَ بَيْنَهُمَا شُبُهَاتٌ مِنَ الشَّيْطَانِ وَ بِدَعٌ بَعْدِي مَنْ تَرَكَهَا صَلَحَ أَمْرُ دِينِهِ وَ صَلَحَتْ لَهُ مُرُوءَتُهُ وَ عِرْضُهُ وَ مَنْ تَلَبَّسَ بِهَا وَ وَقَعَ فِيهَا وَ اتَّبَعَهَا كَانَ كَمَنْ رَعَى غَنَمَهُ قُرْبَ الْحِمَى وَ مَنْ رَعَى مَاشِيَتَهُ قُرْبَ الْحِمَى نَازَعَتْهُ نَفْسُهُ إِلَى أَنْ يَرْعَاهَا فِي الْحِمَى أَلاَ وَ إِنَّ لِكُلِّ مَلِكٍ حِمًى أَلاَ وَ إِنَّ حِمَى اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مَحَارِمُهُ فَتَوَقَّوْا حِمَى اللَّهِ وَ مَحَارِمَهُ الْخَبَرَ.»
«ای مردم حلال من حلال است تا روز قيامت،و حرام من حرام است تا روز قيامت آگاه باشید كه خدا عز و جل هر دو را در قرآن خود بيان كرده و من هم در روش و سنتم بيان كردم و ميان اين دو، موارد شبهه ناكي است از ناحيه شيطان و بدعتهايي كه پس از من خواهد بود،هر كه آنها را وانهد امر دينش خوبست و هم مردانگى و آبرويش بجا است و هر كه به آنها آلوده شود و در آنها داخل شود و از آنها پيروى كند چون كسى باشد كه گوسفندش را نزديك قرقگاه چراند و هر كه چنين كند نفسش او را به جايي مي رساند كه گوسفندها در قرقگاه بچراند. آگاه باشيدكه هر پادشاهى را قرقگاهى باشد . قرقگاه خدا عز و جل محرمات او است خود را از قرقگاه خدا و محرماتش بركنار داريد.»
کتاب شریف بحار الانوار ،تالیف آقای محمدباقر مجلسی (ره)، جلد ۲ ، صفحه۲۶۱
در عصر جاهلیت یا در عصر خلفاء برای یک سری از افراد منطقه ای را قرق می کردند و می گفتند آنجا شکارگاه سلطان است و کسی نباید در آنجا وارد شود. گاه بعضی از چوپانان، گوسفندان خود را نزدیک آن منطقه می بردند و گاه بعضی از حیوانات وارد قرقگاه می شدند.
محرمات همان منطقه ی ممنوعه قرقگاه است. در مقابل، منطقه ای آزاد است که موارد حلال است. منطقه ای هم در این میان است که همان مشتبهات است.
خداوند قرقگاه دارد که همان محرمات است و بشر نباید وارد آنها شود و حتی نباید نزدیک آن هم شد یعنی نباید مشتبهات را هم مرتکب شد زیرا این ارتکاب موجب می شود که فرد به ارتکاب حرام جرات پیدا کند.
منبع توضیح: مرجع تقلید آقای سبحانی
_____________________
لزوم احتیاط و ورع ورزی در عصر غیبت و فتنه های آخرالزمان
معصوم علیهالسلام اهل خطا و خطیئه نیست، ولی غیر معصوم هرچند از علمای بزرگ و جلیلالقدر باشد، خالی از خطا نیست؛ لذا نباید مشکوکات اقوال و آرای آنها را بهواسطه عظمت شأن و بزرگی مقامشان پذیرفت،بلکه تنها در واضحات و مسلمات باید مطابق نظرشان بود، و در مشکوکات باید گفت: نَعْتَقِدُ بِمَا اعْتَقَدَ بِهِ جَعْفَرُ بن مُحَمد وَ الْمَهْدِی علیهمالسلام (به آنچه حضرت جعفربنمحمد و حضرت مهدی علیهمالسلام بدان اعتقاد دارند، معتقدیم)
زراره در یک روز در یک مجلس هشت حکم و مسئله درباره وضو از محضر امام علیهالسلام یاد گرفت. اما در زمان غیبت و حیلولت میان مردم و معصوم علیهالسلام، برخی از بزرگان که درس خارج میگفتند گاهی شانزده روز تحصیلی مباحثه میکردند و آخرش از احتیاط در یک حکم خارج نمیشدند؛ زیرا نمیشود بدون ظفر به دلیل شرعی از مسئله خارج شد و بدون دلیل فتوا صادر نمود.
آری، با حیلولت و فاصلهانداختن میان مردم و امام علیهالسلام نگذاشتند حتی مسئله یاد بگیریم، تا چه رسد به عمل به مسائل. چقدر خیانت است!
چقدر باید خائف و متوسل باشیم. در معلومات و یقینیات باید خائف و متوسل باشیم، تا چه رسد به مجهولات و مشتبهات.
از حضرت رسول صلّیاللّهعلیهوآلهوسلم درباره آخرالزمان و فتنههای آن نقل شده که فرمودهاند: «تشخیص تکلیف در آن زمان مشکل است»؛ پس چه باید کرد؟
اگر به دست آوردن تکلیف مشکل باشد، احتیاط کردن که مشکل نیست. باید توقف کرد و احتیاط نمود.
منبع: تالیفی از فرمایشات گوناگون آقای بهجت(ره)
_____________________
یک مسلمان شیعه در عصر غیبت دو راه دارد:
الف. تقلید؛ یعنی طبق فتاوا و نظریات مجتهدی که واجد شرایط است عمل کند.
ب. احتیاط؛ یعنی بر اساس نظریه تمامی و یا گروهی از مجتهدین وظیفه خود را انجام دهد. به این معنی که اگر مجتهدی کاری را جایز و دیگری حرام میداند، آن کار را ترک کند؛ و اگر مجتهدی کاری را واجب و دیگری مباح میداند، آن را بهجا آورد.
والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی
موضوعات مرتبط: ورع و تقوا
برچسبها: محمد تقی بهجت , محمد باقر حیدری کاشانی , ناصر مکارم شیرازی
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
در آیه چهارم سوره مبارکه جمعه، به سه مقام پیامبر (ص) اشاره می شود: او تلاوت کننده ی قرآن کریم است برای مردم (مردم را با تلاوت، ظاهر و حقیقت قرآن کریم آشنا می کند)، آنها را از اخلاق شیطانی عبور می دهد و به اخلاق رحمانی می رساند و پاک می کند و کتاب و حکمت را به مردم تعلیم می دهد.
حکمت، علم و دانش نافع و مفید است. بعضی از علم ها مفید نیست. یعنی ضررش از منفعتش بیشتر است.حکمت به علمی گفته می شود که در آن خیر، برکت دنیایی و آخرتی باشد زیرا خداوند می خواهد ما را در افق ابدیت تربیت کند. در دعاها بر این صفت امام عصر(عج) تاکید می شود. زیارت آل یاسین از لسان مطهر امام عصر عج و به قلم خودشان نگاشته شده است و می فرماید که هر گاه خواستی به اهل بیت (ع)) توجه کنید بخوانید: سلام علی آل یاسین ... سلام بر تو ای تلاوت کننده ی کتاب خدا و تفسیر کننده ی قرآن کریم. تفسیر کننده ی قرآن با تعلیم حکمت و کتاب رابطه ای دارد.
یکی از مقامات وجودی امامان معصوم علیهم السلام این است که از وقتی که به امامت می رسند در این مقام قرار می گیرند. یعنی از زمان شروع امامت عصر(عج)، تعلیم تربیت و تزکیه ی مردم عالم تحت ولایت او قرار گرفته است. به میزانی که ما دست ولایت و هدایت او را با بندگی خداوند رحمان باز بگذاریم، این مقام در وجود ما هم جاری می شود.
یکی از فلسفه های وجودی امام یا پیامبر نعمت و منتی است از جانب خداوند برای انسان که دست انسان را بگیرند و از زندگی شیطانی به زندگی رحمانی ببرند و به حداعلی زندگی رحمانی برسانند.
در زیارت جامعه کبیره که از لسان امام هادی(علیه السلام) جاری شده است می فرماید: با ولایت شما اهل بیت (ع) خداوند معارف دینی و اسلامی را به ما یاد داد یعنی اگر شما نبودید ما بهره ای از معارف قرآنی، اسلامی و عرفان ناب نمی بردیم.
در ابتدای زیارت جامعه کبیره داریم :شما جایگاه معرفت خدا هستید اگر کسی به عرفان الهی می رسد به واسطه ی شما می رسد، شما معدن رحمت های الهی و عرفانی هستید یعنی علم نافع فقط در نزد شماست .سرچشمه ی ناب حکمت و معرفت خداوند قرآن کریم و عترت (ع) است. پیامبر (ص) این دو مهم را در میان ما به یادگار گذاشته اند.
چه قدر با امام عصر عج پیوند داریم؟
اگر ما بخواهیم جامعه ی دینی و حوزه های دینی را محک بزنیم که با آستان امام عصر(عج) چه میزان پیوند و ارتباط دارند، باید باید ببینیم ارتباط آنها با احادیث و روایات اهل بیت علیهم السلام چقدر است. و آن معارف ناب اهل بیت علیهم السلام چقدر زندگی آنها پیاده شده است. آیا سبک زندگی آنها همان سبک زندگی آل پیامبر (ص) شده است یا خیر. در زیارت عاشورا داریم: خدایا سبک زندگی ما را مانند زندگی پیامبر (ص) و آل پیامبر (ع) قرار بده.
اگر بخواهیم تعلیم و تربیت حضرت ولی عصر (عج) شامل حال ما بشود چگونه باید رفتار کنیم؟
در مورد عنایات ویژه حضرت ولی عصر (عج) باید گفت که وجودهای لایق و نفوس مستعد که لیاقت های بالاتری نشان می دهند عنایت های ویژه ای را دریافت می کنند. مقام مربی گری با مقام معلمی فرق دارد. تمام حوزه های علمیه که برقرار می شود(به شرط تدریس علوم اهل بیت علیهم السلام )، تجلی معلم حقیقی عالم وجود امام عصر (عج) است. معلمان حقیقی عالم، پیامبر و آل پیامبر است. یعنی این کلاس ها در محضر قرآن کریم و عترت(ع) برگزار می شود. این جلوه ای از تعلیم امام عصر(عج) است.
چه کنیم تا در مسیر تعلیم و تربیت حضرت ولی عصر (عج) قرار گیریم؟
مهم این است که این تعلیم و تربیت حضرت شامل حال همه ی مردم است. هر کس که به محضر قرآن کریم و عترت (ع) می آید، تحت سرپرستی خداوند رحمان و تجلی این سرپرستی یعنی سرپرستی امام عصر(عج) قرار می گیرد. البته این بستگی دارد به استعداد و آمادگی هر فرد و ارتباطی که با آیات و روایات برقرار می کند. راه ، انس با آیات و روایات است.
امام علی(علیه السلام) می فرماید: اگر می خواهی از ما اهل بیت (ع) باشی و در دنیا و آخرت هم درجه ی ما باشی، اعتقادات ، اخلاق و معارف را جز از اهل بیت (ع) دریافت نکن.
دو نفر نزد امام باقر علیه السلام رسیدند و پرسیدند که راه درست کدام است؟ امام علیه السلام فرمود: به شرق یا غرب عالم بروید، علم و حکمتی که به درد شما بخورد جز نزد ما اهل بیت (ع)، در جای دیگری پیدا نمی کنید.
هر کسی که در راه بندگی وارد می شود عنایت ویژه ی حضرت شامل حال او می شود و این یک پیوند دو طرفه است، هر چه بندگی بیشتر باشد عنایت بیشتر می شود. و هر چه عنایت بیشتر بشود بندگی بیشتر می شود.
منبع : آقای محمد باقر حیدری کاشانی،برنامه سمت خدا
والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی
موضوعات مرتبط: سیر و سلوک ، مهدویت
برچسبها: محمد باقر حیدری کاشانی

