سلام علیکم
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
آیه شریفه ۱۰۰ سوره مبارکه بقره
أَ وَ كُلَّما عاهَدُوا عَهْداً نَبَذَهُ فَرِيقٌ مِنْهُمْ بَلْ أَكْثَرُهُمْ لا يُؤْمِنُونَ.
و آيا چنين نيست كه هربار آنها (يهود) پيمانى (با خدا و پيامبر) بستند جمعى آن را دور افكندند (و مخالفت كردند) آرى بيشتر آنان ايمان ندارند!
صدق الله العلی العظیم
————————————————-
از یهود پيمان گرفته شده بود كه به پيامبر موعود كه بشارتش در تورات آمده است ايمان بياورند، نه تنها ايمان نياوردند بلكه پيمانى را كه با پيامبر اسلام صلى الله عليه و آله هنگام هجرت به مدينه بستند كه لااقل به دشمنان آن حضرت نپيوندند، آن را نيز شكستند، و مخصوصاً در جنگ احزاب آشكارا با مشركان مكه هم صدا شدند، و بر ضد اسلام و مسلمين موضع گرفتند.
اين شيوۀ ديرينه يهود است كه غالباً به عهد و پيمان خود وفادار نيستند، و هر زمان گوشهاى از منافعشان به خطر بيفتد، تمام عهدها را به دست فراموشى مىسپرند.
هم اكنون صدق گفتار قرآن را در عصر و زمان خود در پيمانهايى كه صهيونيستها مىبندند مشاهده مىكنيم كه هروقت منافعشان به خطر بيفتد، عهدنامههايى را كه چند روز يا چند ماه پيش با مخالفان خود امضا كردهاند رسماً زير پا مىگذارند، و حتى به معاهدات بينالمللى درزمينۀ روابط ملتها و مصوّبات مجامع جهانى كه به آن پيوستهاند و آن را جزء آن مىدانند توجه نكرده و آن را به كلى فراموش مىكنند و هميشه از بهانههاى واهى و سست كه همه جا مىتوان به آن دستيافت براى پيمانشكنى خود متشبّث مىشوند.
اين مسئله در عصر و زمان ما به قدرى روشن است كه بعضى از مفسران آيۀ فوق را از آيات اعجازآميزى مىدانند كه در آن خبر از آيندهاى دور داده شده است و گويى به هنگام نزول آيه پيمانشكنىهاى يهود عصر ما در برابر چشمان پيامبر صلى الله عليه و آله بوده است.
آنها پيمانهاى زيادى با پيامبرشان موسى عليه السلام و پيامبران بعد از او داشتند، و پيمانهايى هم با پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله ولى به هيچكدام وفادار نماندند.
تعبير به فريق (گروه) در آغاز آيه، و تعبير به اكثر در پايان آن نشان مىدهد كه منظور از فريق در اينجا اكثريت جمعيت پيمانشكن بنى اسرائيل است .نيز اين تعبير نشان مىدهد كه پيمانشكنى و عدم ايمان رابطۀ نزديكى با هم دارند.
منبع :کتاب شریف اخلاق در قرآن کریم , تالیف آیت الله مکارم شیرازی دام ظله, انتشارات امام علی علیه السلام
والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی
موضوعات مرتبط: سیاسی و اجتماعی
برچسبها: ناصر مکارم شیرازی
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
حکمت ۳۲۴ کتاب شریف نهج البلاغه
و قال الامام علي عليهالسلام
اِتَّقُوا مَعَاصِيَ اللّهِ فِي الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ.
امام علی عليه السلام فرمود:
از عصيان خداوند در خلوتگاهها بپرهيزيد، چراكه شاهد،
همان حاكم و دادرس است.
شرح و تفسير
از معاصى پنهانى بپرهيزيد
امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكتهاى اشاره مىكند كه بسيارى عملاً از آن غافلند يا خود را به تغافل مىزنند. مىفرمايد: «از عصيان خداوند در خلوتگاهها بپرهيزيد، چراكه شاهد، همان حاكم و دادرس است»؛(اتَّقُوا مَعَاصِيَ اللّهِ فِي الْخَلَوَاتِ، فَإِنَّ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ).
بسيارى از مردم به خصوص آنهايى كه به پاكى و تقوا مشهورند يا موقعيت اجتماعى خاصى دارند از انجام معاصى آشكار پرهيز مىكنند؛ ولى در خلوتگاه از آن ابا ندارند. امام عليه السلام به اينگونه افراد هشدار مىدهد كه از عصيان خدا در خلوتگاه نيز به شدت بپرهيزيد، زيرا در آنجا نيز خدا شاهد و ناظر آنهاست؛ همان خدايى كه افزون بر شاهد و ناظر بودن، حاكم و قاضى نسبت به اعمال آنها نيز هست.
در محاكم معمولى، شاهد و حاكم و مجرى حكم، سه فرد متفاوتند؛ ممكن است حاكم در شهادت شهود ترديد كند يا به دليل شك در وثاقت آنها، يا احتمال اشتباه دربارۀ آنها به سبب قرائنى كه موجب شك و ترديد مىشود، شهادتشان را نپذيرد؛ ولى آنجا كه شاهد و حاكم يكى است اينگونه احتمالات راه ندارد.
قرآن مجيد نيز در آيات فراوانى روى اين مسئله تأكيد كرده است. در يك جا دربارۀ كسانى كه شبانه جلسات خصوصى تشكيل مىدانند و بر ضد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله توطئه مىكردند مىفرمايد:
«وَ هُوَ مَعَهُمْ إِذْ يُبَيِّتُونَ ما لا يَرْضى مِنَ الْقَوْلِ»؛
و هنگامى كه در مجالس شبانه، سخنانى كه خدا راضى نبود مىگفتند، خدا با آنها بود».
نيز در جاى ديگر مىفرمايد:
«ما يَكُونُ مِنْ نَجْوى ثَلاثَةٍ إِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ وَ لا خَمْسَةٍ إِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ وَ لا أَدْنى مِنْ ذلِكَ وَ لا أَكْثَرَ إِلاّ هُوَ مَعَهُمْ أَيْنَ ما كانُوا ثُمَّ يُنَبِّئُهُمْ بِما عَمِلُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّ اللّهَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ»؛
هيچگاه سه نفر با هم نجوا نمىكنند مگر اينكه خدا چهارمين آنهاست، و هيچگاه پنج نفر با هم نجوا نمىكنند مگر اينكه خدا ششمين آنهاست، و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اينكه او همراه آنهاست هرجا كه باشند، سپس روز قيامت آنها را از اعمالشان آگاه مىسازد، چراكه خدا به هرچيزى داناست!».
در جاى ديگر در عبارتى كوتاه و پرمعنا مىفرمايد:
«وَ هُوَ مَعَكُمْ أَيْنَ ما كُنْتُمْ»؛
او با شماست هرجا كه باشيد».
لقمان حكيم نيز به فرزندش هشدار مىدهد و مىگويد
:«يا بُنَيَّ إِنَّها إِنْ تَكُ مِثْقالَ حَبَّةٍ مِنْ خَرْدَلٍ فَتَكُنْ فِي صَخْرَةٍ أَوْ فِي السَّماواتِ أَوْ فِي الْأَرْضِ يَأْتِ بِهَا اللّهُ إِنَّ اللّهَ لَطِيفٌ خَبِيرٌ»؛
پسرم! اگر به اندازۀ سنگينى دانۀ خردلى (كار نيك يا بد) باشد، و در دلِ سنگى يا در (گوشهاى از) آسمانها و زمين قرار گيرد، خدا آن را (در قيامت براى حساب) مىآورد؛ خداوند دقيق و آگاه است!».
اين تعليم قرآنى و الهى چنان مسلمانان را تربيت مىكند كه خلوت و جلوتى براى خود قائل نباشند و همه جا را يكسان بدانند و به اين ترتيب از معاصى پنهانى كه گاه بسيار خطرناكتر از معاصى آشكار است، بپرهيزند.
اين بحث را با حديثى از امام صادق عليه السلام از كتاب شريف كافى پايان مىدهيم.
آن حضرت به يكى از يارانش فرمود:
«خَفِ اللَّهَ كَأَنَّكَ تَرَاهُ وَ إِنْ كُنْتَ لا تَرَاهُ فَإِنَّهُ يَرَاكَ فَإِنْ كُنْتَ تَرَى أَنَّهُ لا يَرَاكَ فَقَدْ كَفَرْتَ وَ إِنْ كُنْتَ تَعْلَمُ أَنَّهُ يَرَاكَ ثُمَّ بَرَزْتَ لَهُ بِالْمَعْصِيَةِ فَقَدْ جَعَلْتَهُ مِنْ أَهْوَنِ النَّاظِرِينَ عَلَيْكَ؛
از خدا بترس آنگونه كه گويى او را مىبينى (كه شاهد و ناظر اعمال توست) و اگر تو او را نمىبينى او تو را می بیند. اگر فكر كنى او تو را نمىبيند كافر شدهاى (زيرا علم خدا را محدود شمردهاى) و اگر مىدانى تو را مىبيند؛ ولى باز در مقام معصيت او بر مىآيى، او را از كمترين بينندگان نسبت به خود قرار دادهاى».
زيرا از يك نگاه كنندۀ عادى شرم دارى اما از خدا شرم نمىكنى كه در خلوت گناه مىكنى.
منبع: کتاب شریف پیام امیرالمومنین علیه السلام شرحی نوین بر کتاب شریف نهج البلاغه تالیف آقای ناصر مکارم شیرازی ، انتشارات امام علی علیه السلام
————————————————-
متأسفانه بسیاری از اوقات، ما گناهان را به خاطر حفظ آبروی اجتماعی خود ترک میکنیم. گناهان علنی اینطور است. میگوییم: شاید از چشم مردم بیفتیم. میگوییم: نکند مردم به ما بد نگاه کنند. نگرانیم که مبادا از چشم مردم بیفتیم، ولی غافلیم از اینکه داریم از چشم خدا و امام زمان میافتیم و برای ما مهم نیست.
ما گاهی از یک کودک و از یک نوجوان پرهیز میکنیم. میگوییم: صلاح نیست. بعضی از گناهان را به خاطر آبروی اجتماعیمان ترک میکنیم. حتّی بعضی از حلالها را هم انجام نمیدهیم. میگوییم در شأن ما نیست. یعنی ما به خاطر نگاه مردم از حلال هم صرفنظر میکنیم. میگوییم: مردم میگویند: این آقا چرا این کار را انجام داد. واقعاً همینطور است. حلال خدا را کنار میگذاریم. آن وقت حرام خدا را در غیب و پنهان انجام میدهیم. آیا واقعاً خدا را آنقدر ناظر نمیدانیم؟! آیا واقعاً خدا را باور نداریم؟!
پدر و پسری برای سرقت به باغی رفته بودند. پدر مشغول سرقت شد و به پسر گفت: مواظب باش، اگر کسی ما را دید خبر بده. پدر فکر کرد شاید صاحب باغ، یا عابری بیاید. تا پدر کار خود را شروع کرد، پسر گفت: بابا دارد ما را میبیند. پدر به عجله پایین آمد و گفت: چه کسی؟ گفت: خدا. گفت: منظورم خدا نبود.
منبع:کتاب شریف وعده های الهی به صابران،تالیف آقای حسین حسینی قمی، انتشارات عطش
والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی
موضوعات مرتبط: ورع و تقوا ، سیر و سلوک ، عفت
برچسبها: ناصر مکارم شیرازی , حسین حسینی قمی
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
ارزیابی اولیه از فرد مورد نظر در روایات معصومین علیهم السلام
در روایات رسیده از ائمه معصومین علیهم السلام ، راه هایی برای شناخت صاحبان اخلاق خوب نیک از بد به چشم می خورد که در ذیل به اختصار به آنها اشاره می شود.
۱.ظاهر افراد
یکی از علائم شناخت اخلاق خوب و صفات پنهان اشخاص،ظاهر آنهاست.
امیرالمومنین امام علی علیه السلام ، می فرماید:
« اِعلَمْ أنَّ لِكُلِّ ظاهِرٍ باطِنا عَلى مِثالِهِ ، فَما طابَ ظاهِرُهُ طابَ باطِنُهُ ، و ما خَبُثَ ظاهِرُهُ خَبُثَ باطِنُهُ .
امام على عليه السلام : بدان كه هر آشكارى،نهانى همانند آن دارد؛ بنا بر اين، آنچه آشكارش پاك است، نهانش نيز پاك است و آنچه آشكارش پليد است، نهانش نيز پليد است. »
منبع خدیث: کتاب شریف نهج البلاغه،خطبه ۱۵۴
امام على عليه السلام
«عِندَ فَسادِ العَلانِيَةِ تَفسُدُ السَّرِيرَةُ .
وقتى ظاهر خراب باشد ، باطن نيز خراب است .»
منبع حدیث :کتاب شریف میزان الحکمه،جلد ۲،صفحه ۱۲۸۷
پیامبر اکرم (ص) می فرمایند:
« وَ قَالَ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ: أَ تَدْرُونَ مَنِ اَلتَّائِبُ فَقَالُوا اَللَّهُمَّ لاَ قَالَ :إِذَا تَابَ اَلْعَبْدُ وَ لَمْ يُرْضِ اَلْخُصَمَاءَ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ مَجْلِسَهُ وَ طَعَامَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ رُفَقَاءَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَزِدْ فِي اَلْعِبَادَةِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ لِبَاسَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُغَيِّرْ فِرَاشَهُ وَ وِسَادَتَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يَفْتَحْ قَلْبَهُ وَ لَمْ يُوَسِّعْ كَفَّهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَصِّرْ أَمَلَهُ وَ لَمْ يَحْفَظْ لِسَانَهُ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ مَنْ تَابَ وَ لَمْ يُقَدِّمْ فَضْلَ قُوتِهِ مِنْ يَدَيْهِ فَلَيْسَ بِتَائِبٍ وَ إِذَا اِسْتَقَامَ عَلَى هَذِهِ اَلْخِصَالِ فَذَاكَ اَلتَّائِبُ .
آیا می دانید تائب (توبه کار) کیست ، عرض کردند : نمی دانیم ؛ آقا فرمودند :هر وقت تائب توبه کند اما دشمنانش را راضی نکند ، تائب نیست و اگر به عبادتش اضافه نکند ، تائب حقیقی نیست و اگر لباسش را تغییر ندهد ، توبه کار واقعی نیست و اگر دوستان نا أهل خود را تغییر ندهد ، توبه حقیقی نکرده و اگر مجالس گناه را ترک نکرد ، توبه واقعی نکرده و اگر برخوردهای خانوادگی و اخلاقش را عوض نکند توبه نکرده و اگر اخلاق زشت و نیات بدش را تغییر نداد ، توبه نکرده و اگر قلبش را پاک نکند و دستش را به خیر باز نکرد ، توبه نکرده و اگر آرزوی دنیایی را کوتاه نکرد و زبانش را حفظ ننمود ، توبه نکرده و اگر مازاد زندگی اش را نبخشید ، توبه نکرده و هر گاه توبه کار بر اینها استقامت کرد ، توبه کار واقعی است .»
منبع: کتاب شریف جامع الأخبار , جلد ۱ , صفحه ۸۸
۲.معاشرت با فرد
در برخی احادیث ،معاشرت و مجالست با افراد یکی از علائم شناخت درون آنها شمرده شده است.
حضرت امیرالمومنین علیه السلام می فرماید:
«خوافی الاخلاق تکشفها المعاشرة؛
خصلت ها و اخلاق پنهان را، معاشرت آشکار می سازد.»
منبع حدیث: کتاب شریف میزان الحکمه،جلد ۳،صفحه ۱۹۸۱
۳. اهمیت ثبات خلق در شرایط و احوال گوناگون
امام علی علیه السلام:
«في تَقَلُّبِ الْأحوالِ عُلِمَ جَواهِرُ الرِّجالِ .
آگاهى بر گوهر آدم ها ، در دگرگونى شرايط ، حاصل مى شود .»
منبع حدیث: کتاب شریف نهج البلاغه،قصار الکلم، ۲۱۷
امام علی علیه علیه السلام:
«الْمَرْءُ يَتَغَيَّرُ فِي ثَلَاثٍ: الْقُرْبِ مِنَ الْمُلُوكِ وَ الْوِلَايَاتِ، وَ الْغِنَى بَعْدَ الْفَقْرِ، فَمَنْ لَمْ يَتَغَيَّرْ فِي هَذِهِ فَهُوَ ذُو عَقْلٍ قَوِيمٍ وَ خُلُقٍ مُسْتَقِيمٍ
انسان در سه هنگام عوض می شود و تغییر می یابد:
۱- نزدیک شدن به پادشاهان
۲- حکومت و ریاست یافتن
۳- ثروتمندی بعد از فقر
هر کسی که در این شرایط تغییر نکرد ، عقلی محکم و خلقی مستقیم دارد.»
منبع حدیث:غررالحکم، جلد ۲، صفحه ۱۴۶
بنابر این اگر کسی بخواهد به حقیقت اخلاق اشخاص راه پیدا کند ،این موارد در تشخیص آنها مفید و موثر خواهد بود البته این بدان معنا نیست که این علائم کافی هستند ولی برای ارزیابی اولیه از افراد بسیار راهگشا هستند.
منبع: کتاب شریف اخلاق فطری، تالیف آقای محمد بیابانی اسکوئی، انتشارات نباء
————————————————-
ارزیابی عمیق تر فرد مورد نظر در کلام امام سجاد علیه السلام
«إذا رأيتُم الرجلَ قد حسُنَ سَمتُه و هَديُه و تماوتَ فى منطقه و تخاضعَ فى حركاتِه فرويدًا لا يَغُرنكُم! فما أكثرَ مَن يُعجزُه تناولُ الدنيا و ركوبُ الحرام مِنها لِضعفِ نِيتِه و مهانتِه و جُبنِ قلبِه، فنصَب الدينَ فَخا لَها، فهو لا يَزالُ يَختلُ الناسَ بظاهرِه، فإن تَمكنَ من حرامٍ اقتحَمَه. وإذا وجَدتموه يَعِف عن المالِ الحرامِ فرويدًا لا يَغُرنكم! فإن شهواتِ الخلقِ مختلِفةٌ، فما أكثَر مَن يَنبُوا عن المالِ الحرامِ و إن كَثُر، و يَحمِلُ نَفسَه علَى شَوهاءَ قبيحَةٍ، فيَأتى مِنها مُحرمًا. فإذا وجَدتُموه يَعِف عن ذلكَ فرويدًا لا يَغرنكُم! حتى تَنظروا ما عقدَةُ عقلِه، فَما أكثَر من تَرَك ذلك أجمَع ثُم لا يَرجِع إلى عقلٍ متين فيَكونُ ما يفسدُه بجهلِه أكثَر مِما يُصلحه بعقلِه. فإذا وَجدتُم عقلَه متينًا فرويدًا لا يغُرنكُم! حتى تَنظُروا أ مع هواهُ يَكونُ علَى عقلِه أم يَكونَ مع عقله علَى هَواهُ؟ و كيفَ مَحبته للرياسات الباطِلة و زُهدُه فيها، فإن فى الناس مَن خسرَ الدنيا و الآخرةِ فيَترُكُ الدنيا لِلدنيا، و يَرَى أن لَذة الرياسة الباطلة أفضَلُ مِن لَذةِ الأموالِ و النعَم المباحة المُحللةِ؛ فيَترُكُ ذلك أجمَعَ طَلبًا للرياسةِ حتى إذا قيلَ لَه اتقِ اللَهَ أخَذَتهُ العزةُ بالاثمِ فَحسبُه جهنمُ و لبئس المِهادُ. فهُو يخبطُ خَبطَ عشواءَ يقودُه أولُ باطلٍ إلى أبعدِ غاياتِ الخسارةِ و يَمدهُ رَبه بَعد طَلبِه لما لا يقدِر عليهِ فى طُغيانِه. فهو يُحل ما حرمَ اللهُ و يحَرم ما أحل اللَهُ، لا يبالِى ما فات مِن دينه إذا سَلِمَت له رياستُه التى قد شَقِىَ مِن أجلها، فاولئك الذِين غَضِبَ اللهُ عليهم و لَعنَهم و أعَد لَهُم عَذابًا مُهينًا. ولكن الرجُلَ كل الرجلِ نعمَ الرجلُ هو الذى جَعلَ هواهُ تَبَعًا لأمرِاللَهِ و قواهُ مَبذولَةً فى رضَى اللَهِ، يَرى الذل مع الحق أقربَ إلى عز الأبَد مِن العز فى الباطل، و يَعلَمُ أن قليلَ ما يحتَمِلُه من ضرائها يؤديهِ إلى دوامِ النعيمِ فى دار لا تَبيدُ و لا تَنفَذُ، و أن كثير ما يَلحَقُه مِن سرائها إن اتبعَ هَواهُ يُؤديهِ إلى عذابٍ لا انقطاعَ له و لا يَزول. فذلكم الرجلُ نعم الرجلُ؛ فبه فتَمسكوا و بسُنتِه فاقتَدوا و إلى ربكم فيه فتوسلوا فإنهُ لا ترد دعوةٌ و لا يُخَيب له طَلَبةٌ.»
«هرگاه كسی را دیدید كه رفتار و شیوه عمل او نیكو و پسندیده است (و خاموشی می گزیند) و در سخن گفتن، خود را آرام و متین نشان می دهد و در رفتار و عملِ خود، اظهار خضوع و افتادگی می كند، در مورد او زود قضاوت نكنید. بلكه تأمل نمایید و[این رفتار] شما را فریب ندهد. چرا كه بسیارند كسانی كه به دلیل سستیِ اراده، پَستی و كوچكیِ همت و بُزدلی ،از دنیاطلبی و بهره گیریِ حرام از آن ناتوان می مانند و به همین دلیل « دین » را پوششی برای این ناتوانی[خود] قرار می دهند. پس چنین كسی همواره با ظاهر خویش آدمیان را می فریبد و آنگاه كه توانایی بر حرام بیابد، در آن فرو می رود.
و هرگاه كسی را دیدید كه از مال حرام پرهیز می كند، در مورد او[نیز] زود داوری نكنید بلكه تأمل نمایید و شما را فریب ندهد. چرا كه خواهش های نفسانیِ (شهوات) مردم، (همانند و شبیه یكدیگر نیست بلكه) گوناگون است. چه بسیارند كسانی كه از مال حرام، گرچه فراوان باشد، می پرهیزند اما اراده خود را از راه زنا و اعمال شنيعه باز نمى دارند، و نفس خود را بر ورود بر يك زن زشت كريه المنظر فرود آورده و از راه حرام با او آميزش مى كنند.
و اگر آن مرد را چنين يافتيد كه از اين عمل زشت هم دورى مى كند باز شكيبا باشيد! و در گرايش به او شتاب نكنيد كه مبادا شما را گول زند! تا خوب بنگريد كه گره و بستگى عقلانى او چطور است؟ و مركز تصميم گيرى تفكيرى او چگونه است؟ چون بسيارى از مردم هستند كه از روى آوردن به دنيا و ارتكاب محرمات و وصول به اموال حرام و اعمال آميزش جنسى خوددارى نموده و عفت به خرج مى دهند، وليكن داراى عقل متين و فكرى استوار نيستند و بنابراين مفسده كارهایى را كه انجام مى دهند بيش از مصلحت آن است؛ چون بر پايه جهالتى كه دارند مفسده اى مى آفرينند بيشتر از مصلحتى كه پديده عقل و درايتشان است.
هرگاه كسی را یافتید كه از «عقل سنجیده و توانمند» برخوردار است، در داوری او[نیز] شتاب نكنید و فریب نخورید، تا بررسی كنید كه آیا با خواهش های نفسانی اش در برابر عقل خود قرار می گیرد یا اینكه در برابر تمایلات نفسانی خود، همراهی با عقل خویش را برمی گزیند؟ و [ بررسی كنید كه] علاقه او به ریاست های باطل [قدرت های دنیایی] و بی رغبتی اش نسبت به ریاست طلبی چگونه است؟ چرا كه همانا در میان مردمان، كسانی هستند كه در دنیا و آخرت زیانكارند، دنیا را [نه برای آخرت بلكه] برای دنیا ترك می كنند و لذت [و شیرینی قدرت و] ریاست های باطل (دنیوی) را از لذت و شیرینی ثروتها و نعمتهای مُجاز و حلالِ [دنیوی]، برتر می دانند[و قدرت، برایشان لذّت بخش تر است] و از این رو همه این نعمت ها و بهره مندی های دنیوی را برای دستیابی به [قدرت و] ریاست ترك می گویند. تا آنجا كه «وقتی به ایشان گفته می شود: از خدا پیروی كن، او را بزرگی و عزّتِ آلوده و برآمده از گناه فراگیرد (و به گناه بیشتری كشانده می شود)، پس دوزخ او را بس، و بسیار بد بستری است.» (و إذا قیل له اتّق الله أخذته العزة بالأثم فحسبه جهنمُ و لَبئِسَ المهاد. بقره/ ۲۰۶)
چنین كسی [پس از رسیدن به این مرحله همچو نابینایی كه با گذاشتن اولین گام در بیراهه،تا پایان به بیراهه می رود] نخستین اقدام نادرست، او را به دورترین پایان های زیانبار می كشاند و پس از آنكه خود چنین [سرنوشتی را برای خویشتن] اراده نمود، پروردگارش [مانع او نمی شود و] او را یاری می رساند و سركشی ها و تجاوزهایش از آنچه اكنون بر آن توانایی دارد، بسی فراتر می رود، پس حرام خداوند را حلال می شمارد و حلالش را حرام می كند.
[واكنون]برای حفظ [قدرت و] ریاستی كه برای رسیدن به آن، پارسایی می ورزید، هر چه از دین خویش را از دست دهد، پروایی ندارد.
و «اینان كسانی هستند كه خداوند بر ایشان خشم كرده و از رحمت، محرومشان نموده و عذابی خواركننده برایشان فراهم آورده است.»
و اما « مَردِ مَرد »، « نیك مَرد » كسی است كه تمایلات نفسانی خویش را پیرو فرمان خداوند قرار داده و توانایی هایش را در [جهت كسب] رضایت خداوند به كار می گیرد و « ذلّتِ با حق بودن » را از « عزّت با باطل بودن » به « عزّتِ جاودانه» نزدیكتر می بیند و می داند كه هر اندك كه از زیانهای «ذلّت با حق بودن» را تحمل نماید، او را به «نعمت هماره» در جهان بی پایان می رساند.
و [می داند كه] شادی های فراوانی كه از رهگذر پیروی از تمایلات نفسانی اش بدو می رسد، به عذاب بی انتها و پایان ناپذیر منتهی خواهد شد.
و این است « مَرد»، « نیك مَرد»! پس به او تمسّك كنید و سیره و روش او را الگو، و وی را وسیله به سوی پروردگارتان قرار دهید.
چرا كه چنین كسی را، هیچ دعایی رد نمی شود و هیچ درخواستی بی پاسخ نمی ماند!»
خلاصه حدیث:
الف - بی سر و صدا بودن، که دلیل بر ایمان و تقوا نیست.
ب - خود را ظاهر الصلاح ساختن، که این نیز دلیل ایمان نمیباشد زیرا گاهی ممکن است از روی دغلبازی و نفاق باشد، دین را وسیله رسیدن به آرمانها و مطامع و خواستههایش قرار دهد بعد از این که دید از راههای دیگر به اینها نمیرسد از وسیله دین استفاده کند.
ج - خودداری از مال حرام، این نیز دلیل تقوا نمیشود، زیرا گاهی ممکن است شخصی خود را به این کار وا دارد و از آن در راه رسیدن به آرزوها و هدفهایی که هیچ ارتباطی به دین ندارد استفاده کند. اما وسایلی که بدان وسیله کمال ورع و درستکاری و دینداری شخص کشف میشود عبارت است از:
الف - عقل انسان بر هوای نفس و تمایلاتش غلبه کند.
ب - دل به ریاست باطل نبسته و از آن دوری کند که این خود از استوارترین نشانههای ایمان و تقواست.
ج - پیروی از اوامر الهی و تسلیم کامل به فرمان خدا به گونهای که تمام نیروهایش را متوجه رضای خدا و تقرب به او کند، این است آن ایمان واقعی که از اندیشه و تفکر و ایمان شخص سرچشمه میگیرد.
منبع: کتاب شریف دانشنامه امام سجاد علیه السلام ، تالیف جمعی از نویسندگان، پایگاه تخصصی عاشورا
منبع حدیث: کتاب شریف بحار الأنوار ، تالیف آقای محمد باقر مجلسی(ره)،جلد ۲ ، صفحه ۸۴ و ۸۵
والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی
برچسبها: محمد بیابانی اسکوئی
اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم
رسول خدا صلى الله عليه و آله و سلم مىفرمايند:
«افْضَلُ نِسٰاءِ امَّتى اصْبَحَهُنَّ وَجْهاً وَاَقَلَّهُنَّ مَهْراً
بهترين زنان امت من آنانند كه خوش صورت بوده و مهرشان كم باشد.»
————————————————-
در حديثى از امام صادق(ع)،ده چيز به عنوان عوامل نشاط نام برده شدهاند.در اين حديث،از تعبير «نشرة» استفاده شده است. نشرة از ريشۀ«نشر»گرفته شده و به معناى انبساط و باز شدن،و ضدّ انقباض و گرفتگى است.در فرهنگ عرب،وقتى روح برخى افراد،دچار گرفتگى و انقباض مىشد،دليل آن را جنزدگى مىدانستند و براى برطرف شدن آن،سراغ تعویذ و طلسم (رُقْيه) و برخى كارهاى ديگر از اين دست مىرفتند.اين در حالى است كه ممكن است دليل گرفتگى و انقباض روحى،چيزى غير از اين باشد.بخشى از اين گرفتگى،به خاطر فقدان نشاط در ابعاد مختلف انسان است.معصومان(عليهم السلام) با درك اين واقعيت،بيان نمودهاند كه عامل گشودگى و بسط نفس،رُقْيه،تعويذ و چيزهايى از اين دست نيست؛بلكه بايد نشاط فرد تأمين گردد تا انبساط و انتشار روحى و روانى اتفاق افتد.
امام صادق(ع) در اين حديث مىفرمايد:
«النُشرَةُ فى عَشَرَةِ أشياءَ:المَشى،وَالرُّكوبِ،وَالاِرتِماسِ فِى الماءِ،وَالنَّظَرِإلَى الخُضرَةِ،وَالأَكلِ وَالشُّربِ،وَالنَّظَرِإلَى المَرأَةِ الحَسناءِ ، وَالجِماعِ،وَالسِّواك،ومُحادَثَةِ الرِّجالِ.
نشاط در ده چيز است:
پيادهروى،سواركارى،فرورفتن در آب، نگاه كردن به سبزه، خوردن،آشاميدن،نگاه كردن به زن زيباروى،آميزش،مسواك زدن و گفتگو با مردان.»
عبارت « و النظر إلى الخضرة،و النظر إلى المرأة الحسناء» ،ناظر به بُعد بينايى و لذّت آن است.ديدن،بُعد ديگرى از انسان است كه لذّت خاص خود را دارد و مىتواند بر نشاط و شادابى اثر بگذارد.اين جا صحبت از زيبايى به ميان مىآيد كه بخشهايى دارد.امور زيبايى كه چشمنوازاند،موجب لذّت بينايى مىشوند و از اين طريق،به نشاط انسان كمك مىكنند.
مناظر زيباى طبيعت،يكى از اين موارد است.البته حضور در مناطق خوش آب و هوا،گذشته از بُعد بينايى،از راه تنفّس هواى پاك و فرحبخش و تماس بدن با آن نيز موجب نشاط مىگردد.مناطق بد آب و هوا،سبب كسالت و خمودگى مىشوند.بنا بر اين،با رفتن به مناطق يا مكانهاى سرسبز و خرّم،مىتوان لذّت اين بُعد را تأمين،و به نشاط دست يافت.
از امور لذّتبخش براى بينايى،ديدن همسر زيباست.در روايات،يكى از ويژگىهاى همسر شايسته،اين دانسته شده كه نگاه به چهرۀ او سُرورآور باشد.پيامبر خدا(ص) مىفرمايد:
«إِنَّ مِنَ الْقِسْمِ الْمُصْلِحِ لِلْمَرْءِ الْمُسْلِمِ أَنْ يكونَ لَهُ الْمَرْأَةُ إِذَا نَظَرَ إِلَيهَا سَرَّتْهُ....
از عوامل سازنده براى مرد مسلمان،اين است كه همسرى داشته باشد كه وقتى به او نگاه مىكند،وى را خوشحال كند....»
پيامبر خدا(ص) در بيانى ديگر،به نگاه محبّتآميز همسران به يكديگر اشاره مىكند و مىفرمايد:
«إذا نَظَرَ العَبدُ إلى وَجهِ زَوجِهِ ونَظَرَت إليهِ،نَظَرَ الله إليهِمَا نَظََرَ رَحمةٍ،فإذا أَخذَ بِكَفِّهَا وأَخَذَت بِكَفِّهِ،تَسَاقَطَت ذُنُوبُهُما مِن خِلالِ أَصَابِعِهِمَا.
هنگامى كه بنده به صورت زنش و زنش به صورت او نگاه كند،خداوند به هر دوى آنها نظر رحمت مىافكند و هنگامى كه دستان همديگر را بگيرند،گناهانشان از لابه لاى انگشتانشان فرو مىريزد.»
البته ديدن همسر،مىتواند بُعد جنسى نيز داشته باشد كه در اين صورت،ديدن همسر زيبا،داراى لذّت دو بُعدى«بينايى-جنسى»است.
بنا بر اين،يكى از ويژگىهايى كه بايد همسر داشته باشد،آراستگى و خوشرويى است.آراستگى و خوشرويى،در حقيقت،به معناى توليد سيما و تصوير زيبا براى بيننده است.
آنچه در اين جا بايد به آن اشاره كرد اين است كه شايد بتوان با الغاى خصوصيت (و تسرّى دادن اين اصل از روابط همسران به كلّ روابط اجتماعى)،اين را به يك قاعده تبديل كرد و تعميم داد.بر اين اساس،زيبايى و آراستگى،منحصر در زن و مسائل خانواده نيست و به ديگران نيز تعميم داده مىشود.همچنين منحصر در افراد نيست و به محيط نيز مىتواند سرايت كند.آنچه مهم است اين كه بايد زيبايى را جدّى گرفت تا بُعد زيبايىشناختى انسان ارضا شود و از اين طريق،انسان به نشاط و شادابى برسد.برخى از علل بىنشاطى را بايد در نازيبا بودن جستجو نمود.
منبع:کتاب شریف الگوی اسلامی شادکامی ، تالیف آقای عباس پسندیده، موسسه علمی فرهنگی دارالحدیث
والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی
موضوعات مرتبط: ازدواج
برچسبها: عباس پسندیده

