حكمت

حكمت | ورع و تقوا

سرباز حضرت ولی عصر (عج)
حكمت

استغفار و احسان مالی به افراد دچار سختی ، یکی از راه های اصلی تکفیر گناهان مومن

اعوذبالله من الشیطان الرجیم 
بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام علیکم 

 

آیه شریفه 114 سوره مبارکه هود:

وَأَقِمِ الصَّلَاةَ طَرَفَيِ النَّهَارِ وَزُلَفًا مِنَ اللَّيْلِ ۚ إِنَّ الْحَسَنَاتِ يُذْهِبْنَ السَّيِّئَاتِ ۚ ذَٰلِكَ ذِكْرَىٰ لِلذَّاكِرِينَ

در دو طرف روز، و اوایل شب، نماز را برپا دار؛ چرا که حسنات، سیئات (و آثار آنها را) از بین می‌برند؛ این تذکّری است برای کسانی که اهل تذکّرند!

_____________________

حکمت 24 کتاب شریف نهج البلاغه 

مِنْ کَفَّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَةُ الْمَلْهُوفِ، وَالتَّنْفِیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ. 

«از جمله کفاره هاى گناهان بزرگ، به فریاد بیچاره و مظلوم رسیدن و تسلّى دادن به افراد غمگین است»

 

شرح و تفسیر

«ملهوف» معناى وسیعى دارد که هر فرد مظلوم و بیچاره اى را شامل مى شود; خواه بیمار باشد یا گرفتار طلبکار و یا فقیر نادار و یا زندانى بى گناه. کسى که به کمک این گونه افراد بشتابد مى تواند عفو الهى را در برابر گناهانى که انجام داده به خود متوجه سازد.

«مکروب» به هر شخص غمگین گفته مى شود; خواه غم او در مصیبت عزیزش باشد یا غم بیمارى یا فقر یا شکست در امر تجارت و یا هر غم دیگر.

«تنفیس» همان زدودن غم است. در جایى که ممکن است عامل غم برطرف شود زدودنش از این طریق خواهد بود; مانند زدودن فقر از طریق کمک مالى و آنجا که نمى توان عامل آن را برطرف کرد مى توان از طریق تسلى دادن، غم و اندوه را سبک نمود مانند کسى که عزیزش را از دست داده با تسلیت گفتن و دلدارى دادن به وسیله دوستان، غم و اندوهش کاهش مى یابد یا برطرف مى شود. اینها همه مصداق تنفیس است.

در یک جمله کمک هاى مردمى در اسلام به هر شکل و به هر صورت اهمیت فوق العاده اى دارد; هم موجب برکت در زندگى و هم سبب برطرف شدن بلاها و هم کفاره گناهان است.

در کتاب تمام نهج البلاغه این سخن حکمت آمیز با اضافاتى آمده است.
مى فرماید:

«مِنْ کَفّارَاتِ الذُّنُوبِ الْعِظَامِ إِغَاثَهُ الْمَلْهُوفِ، وَمِنْ أَفْضَلِ الْمَکَارِمِ التَّنْفیسُ عَنِ الْمَکْرُوبِ، إِقْرَاءُ الضُّیُوفِ، وَمِنْ أَفْضَلِ الْفَضَائِلِ اصْطِنَاعُ الصَّنَائِعِ، وَبَثُّ الْمَعْرُوفِ;

از جمله کفارات گناهان بزرگ کمک به مظلوم و از برترین فضایل اخلاقى برطرف ساختن غم اندوهگین و پذیرایى از مهمانان و از افضل فضایل، نیکى کردن و نشر کارهاى پسندیده است».

در حدیثى از امام صادق(علیه السلام) مى خوانیم که از رسول خدا(صلى الله علیه وآله)نقل مى کند:
«مَنْ أَعَانَ مُؤْمِناً نَفَّسَ اللَّهُ عَزَّ وَجَلَّ عَنْهُ ثَلاَثاً وَسَبْعِینَ کُرْبَةً وَاحِدَةً فِی الدُّنْیَا وَثِنْتَیْنِ وَسَبْعِینَ کُرْبَةً عِنْدَ کُرَبِهِ الْعُظْمَى قَالَ حَیْثُ یَتَشَاغَلُ النَّاسُ بِأَنْفُسِهِمْ; 

کسى که انسان باایمانى را یارى دهد خداوند متعال هفتاد و سه اندوه را از او زایل مى کند; یکى در دنیا و هفتاد و دو اندوه به هنگام اندوه بزرگ (در قیامت) در آنجا که همه مردم مشغول به خویشند».

کفاره ـ چنان که از نامش پیداست ـ چیزى است که امر دیگرى را مى پوشاند. در روایات اسلامى امور زیادى به عنوان کفاره گناه ذکر شده است; از جمله: فقر، بیمارى، ترس از حاکم ظالم، خسارات مالى، غم و اندوه، ترس و وحشت، سجده هاى طولانى، انجام حج و عمره، زیارت قبور معصومان(علیهم السلام) مخصوصاً زیارت امام حسین(علیه السلام) و صلوات بر محمد و آل محمد.

این سخن را با کلامى از امام على بن موسى الرضا(علیهما السلام) پایان مى دهیم که مى فرماید: «مَنْ لَمْ یَقْدِرْ عَلَى مَا یُکَفِّرُ بِهِ ذُنُوبَهُ فَلْیُکْثِرْ مِنَ الصَّلاَةِ عَلَى مُحَمَّد وَآلِهِ فَإِنَّهَا تَهْدِمُ الذُّنُوبَ هَدْما; کسى که توانایى ندارد کفاره اى براى گناهان خود فراهم سازد فراوان بر محمد و آل محمد صلوات بفرستد که گناهان را نابود مى کند».

منبع: کتاب شریف پیام امیرالمومنین (ع) شرح نهج البلاغه ، تالیف آقای ناصر مکارم شیرازی ، انتشارات امام علی (ع)

_____________________

 آیه شریفه  31 سوره مبارکه نساء  

إِنْ تَجْتَنِبُوا كَبَائِرَ مَا تُنْهَوْنَ عَنْهُ نُكَفِّرْ عَنْكُمْ سَيِّئَاتِكُمْ وَنُدْخِلْكُمْ مُدْخَلًا كَرِيمًا

اگر از گناهان بزرگی که از آن نهی می‌شوید پرهیز کنید، گناهان کوچک شما را می‌پوشانیم؛ و شما را در جایگاه خوبی وارد می‌سازیم.

_____________________

آیات  شریفه 31 و 32 سوره نجم 

«وَلِلَّهِ مَا فِي السَّمَاوَاتِ وَمَا فِي الْأَرْضِ لِيَجْزِيَ الَّذِينَ أَسَاءُوا بِمَا عَمِلُوا وَيَجْزِيَ الَّذِينَ أَحْسَنُوا بِالْحُسْنَى

و برای خداست آنچه در آسمانها و آنچه در زمین است تا بدکاران را به کیفر کارهای بدشان برساند و نیکوکاران را در برابر اعمال نیکشان پاداش دهد!

الَّذِينَ يَجْتَنِبُونَ كَبَائِرَ الْإِثْمِ وَالْفَوَاحِشَ إِلَّا اللَّمَمَ ۚ إِنَّ رَبَّكَ وَاسِعُ الْمَغْفِرَةِ ۚ هُوَ أَعْلَمُ بِكُمْ إِذْ أَنْشَأَكُمْ مِنَ الْأَرْضِ وَإِذْ أَنْتُمْ أَجِنَّةٌ فِي بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ ۖ فَلَا تُزَكُّوا أَنْفُسَكُمْ ۖ هُوَ أَعْلَمُ بِمَنِ اتَّقَىٰ

همانها که از گناهان بزرگ و اعمال زشت دوری می‌کنند، جز گناهان صغیره (که گاه آلوده آن می‌شوند)؛ آمرزش پروردگار تو گسترده است؛ او نسبت به شما از همه آگاهتر است از آن هنگام که شما را از زمین آفرید و در آن موقع که بصورت جنینهایی در شکم مادرانتان بودید؛ پس خودستایی نکنید، او پرهیزگاران را بهتر می‌شناسد!»

صدق الله العلی العظیم 

_____________________

مؤمن باید مراقب باشد که تقوی داشته باشد حرامی از او سر نزند نه گناهان صغیره و نه کبیره. در عین حال در روایات از ائمه علیهم السلام سوال شده آیا ممکن است مؤمن مرتکب گناه شود؟ فرمودند ممکن است مؤمن بلغزد و گناه کند، گناه نسبت به مؤمن لغزش است. البته روایات فراوانی است که مؤمن نسبت به گناه لاابالی نیست ممکن است در موقعیتی مرتکب گناه شود ولی نسبت به گناه بی مبالات نیست. اگر کسی نسبت به گناه بی مبالات بود، نسبت به آبروی مردم بی مبالات است، غیبت می کند و این بسیار خطرناک است و در ایمانش باید تردید کند. انسانی که نسبت به گناه بی مبالات نیست مواظب است گناه نکند، غیبت نکند مواظب چشم، گوش و قلبش است که گناه نکند اما در موقعیتی که مرتکب گناه می شود به تعبیر قرآن و روایات «لمم» است. لمم یعنی آن گناهی که سریره و سرشت انسان نیست انسان دوست ندارد ولی از دستش در می رود.

اگر گناه و لغزشی اتفاق افتاد تدارکش چیست؟ قرآن می فرماید متقین اینگونه هستند که اگر خطایی مرتکب شوند بلافاصله به دنبال هر غفلت و خطایی تذکری دارند و بدنبال آن تذکر استغفار می کنند. 


منبع: آقای سید محمد مهدی میرباقری

والعاقبه للمتقین 

التماس دعا 

یا مهدی 


موضوعات مرتبط: ورع و تقوا ، سیر و سلوک
برچسب‌ها: ناصر مکار شیرازی

تاريخ : چهارشنبه بیست و هفتم آذر ۱۳۹۸ | 18:35 | نویسنده : سرباز حضرت ولی عصر (عج) |

ترک گناه به نیت الهی بسیار ارزشمندتر از ترک گناه به دلیل حرف و نگاه مردم است

اعوذبالله من الشیطان الرجیم 
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم 

حکمت ۳۲۴ کتاب شریف نهج البلاغه 

و قال الامام علي عليه‌السلام
اِتَّقُوا مَعَاصِيَ‌ اللّهِ‌ فِي الْخَلَوَاتِ‌، فَإِنَّ‌ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ‌.

امام علی عليه السلام فرمود:
از عصيان خداوند در خلوتگاه‌ها بپرهيزيد، چراكه شاهد،
همان حاكم و دادرس است.

شرح و تفسير 
از معاصى پنهانى بپرهيزيد

امام عليه السلام در اين گفتار حكيمانه به نكته‌اى اشاره مى‌كند كه بسيارى عملاً از آن غافلند يا خود را به تغافل مى‌زنند. مى‌فرمايد: «از عصيان خداوند در خلوتگاه‌ها بپرهيزيد، چراكه شاهد، همان حاكم و دادرس است»؛(اتَّقُوا مَعَاصِيَ‌ اللّهِ‌ فِي الْخَلَوَاتِ‌، فَإِنَّ‌ الشَّاهِدَ هُوَ الْحَاكِمُ‌).
بسيارى از مردم به خصوص آن‌هايى كه به پاكى و تقوا مشهورند يا موقعيت اجتماعى خاصى دارند از انجام معاصى آشكار پرهيز مى‌كنند؛ ولى در خلوتگاه از آن ابا ندارند. امام عليه السلام به اين‌گونه افراد هشدار مى‌دهد كه از عصيان خدا در خلوتگاه نيز به شدت بپرهيزيد، زيرا در آن‌جا نيز خدا شاهد و ناظر آن‌هاست؛ همان خدايى كه افزون بر شاهد و ناظر بودن، حاكم و قاضى نسبت به اعمال آن‌ها نيز هست.
در محاكم معمولى، شاهد و حاكم و مجرى حكم، سه فرد متفاوتند؛ ممكن است حاكم در شهادت شهود ترديد كند يا به دليل شك در وثاقت آن‌ها، يا احتمال اشتباه دربارۀ آن‌ها به سبب قرائنى كه موجب شك و ترديد مى‌شود، شهادتشان را نپذيرد؛ ولى آن‌جا كه شاهد و حاكم يكى است اين‌گونه احتمالات راه ندارد.
قرآن مجيد نيز در آيات فراوانى روى اين مسئله تأكيد كرده است. در يك جا دربارۀ كسانى كه شبانه جلسات خصوصى تشكيل مى‌دانند و بر ضد پيامبر اكرم صلى الله عليه و آله توطئه مى‌كردند مى‌فرمايد:

«وَ هُوَ مَعَهُمْ‌ إِذْ يُبَيِّتُونَ‌ ما لا يَرْضى‌ مِنَ‌ الْقَوْلِ‌»؛ 
و هنگامى كه در مجالس شبانه، سخنانى كه خدا راضى نبود مى‌گفتند، خدا با آن‌ها بود».

نيز در جاى ديگر مى‌فرمايد:

«ما يَكُونُ‌ مِنْ‌ نَجْوى‌ ثَلاثَةٍ‌ إِلاّ هُوَ رابِعُهُمْ‌ وَ لا خَمْسَةٍ‌ إِلاّ هُوَ سادِسُهُمْ‌ وَ لا أَدْنى‌ مِنْ‌ ذلِكَ‌ وَ لا أَكْثَرَ إِلاّ هُوَ مَعَهُمْ‌ أَيْنَ‌ ما كانُوا ثُمَّ‌ يُنَبِّئُهُمْ‌ بِما عَمِلُوا يَوْمَ‌ الْقِيامَةِ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ بِكُلِّ‌ شَيْ‌ءٍ عَلِيمٌ‌»؛

هيچ‌گاه سه نفر با هم نجوا نمى‌كنند مگر اين‌كه خدا چهارمين آن‌هاست، و هيچ‌گاه پنج نفر با هم نجوا نمى‌كنند مگر اين‌كه خدا ششمين آن‌هاست، و نه تعدادى كمتر و نه بيشتر از آن مگر اين‌كه او همراه آن‌هاست هرجا كه باشند، سپس روز قيامت آن‌ها را از اعمالشان آگاه مى‌سازد، چراكه خدا به هرچيزى داناست!».

در جاى ديگر در عبارتى كوتاه و پرمعنا مى‌فرمايد:

«وَ هُوَ مَعَكُمْ‌ أَيْنَ‌ ما كُنْتُمْ‌»؛ 
او با شماست هرجا كه باشيد».

لقمان حكيم نيز به فرزندش هشدار مى‌دهد و مى‌گويد

:«يا بُنَيَّ‌ إِنَّها إِنْ‌ تَكُ‌ مِثْقالَ‌ حَبَّةٍ‌ مِنْ‌ خَرْدَلٍ‌ فَتَكُنْ‌ فِي صَخْرَةٍ‌ أَوْ فِي السَّماواتِ‌ أَوْ فِي الْأَرْضِ‌ يَأْتِ‌ بِهَا اللّهُ‌ إِنَّ‌ اللّهَ‌ لَطِيفٌ‌ خَبِيرٌ»؛ 

پسرم! اگر به اندازۀ سنگينى دانۀ خردلى (كار نيك يا بد) باشد، و در دلِ‌ سنگى يا در (گوشه‌اى از) آسمان‌ها و زمين قرار گيرد، خدا آن را (در قيامت براى حساب) مى‌آورد؛ خداوند دقيق و آگاه است!».

اين تعليم قرآنى و الهى چنان مسلمانان را تربيت مى‌كند كه خلوت و جلوتى براى خود قائل نباشند و همه جا را يكسان بدانند و به اين ترتيب از معاصى پنهانى كه گاه بسيار خطرناك‌تر از معاصى آشكار است، بپرهيزند.

اين بحث را با حديثى از امام صادق عليه السلام از كتاب شريف كافى پايان مى‌دهيم.

آن حضرت به يكى از يارانش فرمود:

«خَفِ‌ اللَّهَ‌ كَأَنَّكَ‌ تَرَاهُ‌ وَ إِنْ‌ كُنْتَ‌ لا تَرَاهُ‌ فَإِنَّهُ‌ يَرَاكَ‌ فَإِنْ‌ كُنْتَ‌ تَرَى أَنَّهُ‌ لا يَرَاكَ‌ فَقَدْ كَفَرْتَ‌ وَ إِنْ‌ كُنْتَ‌ تَعْلَمُ‌ أَنَّهُ‌ يَرَاكَ‌ ثُمَّ‌ بَرَزْتَ‌ لَهُ‌ بِالْمَعْصِيَةِ‌ فَقَدْ جَعَلْتَهُ‌ مِنْ‌ أَهْوَنِ‌ النَّاظِرِينَ‌ عَلَيْكَ‌؛ 

از خدا بترس آن‌گونه كه گويى او را مى‌بينى (كه شاهد و ناظر اعمال توست) و اگر تو او را نمى‌بينى او تو را می بیند. اگر فكر كنى او تو را نمى‌بيند كافر شده‌اى (زيرا علم خدا را محدود شمرده‌اى) و اگر مى‌دانى تو را مى‌بيند؛ ولى باز در مقام معصيت او بر مى‌آيى، او را از كمترين بينندگان نسبت به خود قرار داده‌اى».

زيرا از يك نگاه كنندۀ عادى شرم دارى اما از خدا شرم نمى‌كنى كه در خلوت گناه مى‌كنى.

منبع: کتاب شریف پیام امیرالمومنین علیه السلام شرحی نوین بر کتاب شریف نهج البلاغه تالیف آقای ناصر مکارم شیرازی ، انتشارات امام علی علیه السلام

————————————————-

 متأسفانه بسیاری از اوقات، ما گناهان را به خاطر حفظ آبروی اجتماعی خود ترک می‌کنیم. گناهان علنی این‌طور است. می‌گوییم: شاید از چشم مردم بیفتیم. می‌گوییم: نکند مردم به ما بد نگاه کنند. نگرانیم که مبادا از چشم مردم بیفتیم، ولی غافلیم از این‌که داریم از چشم خدا و امام زمان می‌افتیم و برای ما مهم نیست.
ما گاهی از یک کودک و از یک نوجوان پرهیز می‌کنیم. می‌گوییم: صلاح نیست. بعضی از گناهان را به خاطر آبروی اجتماعی‌مان ترک می‌کنیم. حتّی بعضی از حلال‌ها را هم انجام نمی‌دهیم. می‌گوییم در شأن ما نیست. یعنی ما به خاطر نگاه مردم از حلال هم صرف‌نظر می‌کنیم. می‌گوییم: مردم می‌گویند: این آقا چرا این کار را انجام داد. واقعاً همین‌طور است. حلال خدا را کنار می‌گذاریم. آن وقت حرام خدا را در غیب و پنهان انجام می‌دهیم. آیا واقعاً خدا را آن‌قدر ناظر نمی‌دانیم؟! آیا واقعاً خدا را باور نداریم؟!

 پدر و پسری برای سرقت به باغی رفته بودند. پدر مشغول سرقت شد و به پسر گفت: مواظب باش، اگر کسی ما را دید خبر بده. پدر فکر کرد شاید صاحب باغ، یا عابری بیاید. تا پدر کار خود را شروع کرد، پسر گفت: بابا دارد ما را می‌بیند. پدر به عجله پایین آمد و گفت: چه کسی؟ گفت: خدا. گفت: منظورم خدا نبود. 

منبع:کتاب شریف وعده های الهی به صابران،تالیف آقای حسین حسینی قمی، انتشارات عطش


والعاقبه للمتقین 
التماس دعا
یا مهدی


موضوعات مرتبط: ورع و تقوا ، سیر و سلوک ، عفت
برچسب‌ها: ناصر مکارم شیرازی , حسین حسینی قمی

تاريخ : یکشنبه دوازدهم آبان ۱۳۹۸ | 16:32 | نویسنده : سرباز حضرت ولی عصر (عج) |

لزوم ورع ورزی و  اجتناب از استماع و نواختن موسیقی در عصر غیبت  امام عصر (عج)

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

آیه شریفه ۶ سوره مبارکه لقمان :

«وَ مِنَ النّاسِ مَنْ يَشْتَرِي لَهْوَ الْحَدِيثِ لِيُضِلَّ عَنْ سَبِيلِ اللّه بِغَيْرِ عِلْم وَ يَتَّخِذَها هُزُواً أُولئِكَ لَهُمْ عَذابٌ مُهِينٌ

و بعضی از مردم سخنان بيهوده را می‌خرند تا مردم را از روی نادانی، از راه خدا گمراه سازند و آيات الهی را به استهزا گيرند; برای آنان عذابی خواركننده است!»

صدق الله العلی العظیم

___________________

سرگرمى بآلات موسيقى

پانزدهم از گناهانى كه به كبيره بودنش تصريح شده، سرگرمى بآلات موسيقى و نواختن انواع سازها مانند تار و كمانچه و پيانو و طنبور و نظائر آن يا گوش دادن به آنها است ، چنانچه در روايت فضل بن شاذان از حضرت امام رضا(ع)در ضمن شمارۀ كبائر مى‌فرمايد:«و الاشتغال بالملاهى».


و باتفاق جميع فقهاء ساختن و خريد و فروش آلات لهو و معامله‌اش باطل است و مانند آلات قمار،نگهداريش نيز حرام و از بين بردنش واجب است .

چنانچه در ضمن حديث مفصلى كه در كتاب تحف العقول از حضرت امام صادق(ع)نقل مى‌كند و همچنين شيخ حر عاملى در فصول المهمه روايت مى‌كند كه حضرت فرمود:

«صنعتى را كه هيچ جهت حلالى در آن نباشد و جز شر و فساد چيزى بر آن مترتب نيست مانند بربط‍‌(آلت موسيقى است شبيه عود كه با آن مى‌نوازند)و مانند مزمارها(نى)و شطرنج و هر آلت و وسيلۀ لهوى و صليب نصارا و بتها و هرچه شبيه اينها باشد پس ياد دادن و ياد گرفتن و عمل كردن بآن و اجرت گرفتن بر آن و جميع تصرفات در آن حرام است . »

موسيقى و اخبار اهلبيت(ع)

و اخبار وارده در حرمت استعمال آلات لهو بسيار است از آن جمله از حضرت امام صادق(ع)است كه پيغمبر اكرم(ص)فرمود:

«شما را از رقص كردن و نواختن در نى و بربطها و طبلها نهى مى‌كنم .»


و نيز فرمود :

«خداى تعالى مرا براى رحمت بر عالميان فرستاد و براى اينكه برطرف سازم و باطل كنم سازها و نايها و آنچه عادت اهل جاهليت بود و بتها و ازلام ايشان را . »


و نيز از حضرت امام صادق(ع)مرويست كه فرمود:

«كسى كه خداى تعالى باو نعمتى دهد و در وقت آن نعمت(مزمار)آلت موسيقى حاضر كند كفران آن نعمت كرده .»


موسيقى نفاق مى‌آورد و غيرت را مى‌برد

و نيز فرمود:«استعمال عود يا گوش دادن بآن نفاق را در دل مى‌روياند چنانچه آب سبزه را مى‌روياند .»


و نيز فرمود:

«كسى كه چهل روز در خانه‌اش بربط‍‌ نوازند و مردمان بر او وارد شوند شيطان اعضاى خود را بتمام اعضاى بدنش مس مى‌نمايد،پس غيرت از آن مرد برطرف مى‌شود تا به حدى كه با زنانش اگر فعل قبيحى كنند بدش نمى‌آيد و در حديث ديگر فرمود، صفت حياء از او گرفته مى‌شود و هرچه بگويد و هرچه باو بگويند پروائى ندارد. »


چنانچه مشاهد و محسوس است كسانى كه شبانه روز در خانه‌هايشان توسط‍‌ راديو، موسيقى نواخته مى‌شود نوعا بى‌حياء و بى‌غيرتند.


از آنچه شنيده شده پرسيده مى‌شود

مسعدة بن زياد گفت در مجلس حضرت امام صادق(ع)بودم كه مردى به آن حضرت گفت:وقتى كه در منزل بمستراح مى‌روم كنيزان همسايه‌ام مشغول خوانندگى و نوازندگى هستند و گاهى من بيشتر توقف مى‌كنم كه آواز آنها را بيشتر بشنوم.

حضرت فرمود:«استماع لهو را ترك كن.»

آن مرد گفت:اى مولاى من،من كه به مجلس آنها نرفتم فقط‍‌ صداى آوازى را مى‌شنوم،حضرت فرمود:«آيا نخوانده‌اى آيۀ قرآن را،بدرستى كه گوش و چشم و دل،در قيامت از آنچه شنيده و ديده و اعتقاد پيدا كرده،پرسيده مى‌شود؟ » .آن مرد گفت:اين آيه را در نظر نداشتم و از عمل خود پشيمانم و ديگر چنين عملى نخواهم كرد و از گذشتۀ خود توبه مى‌كنم و از خداى خود آمرزش مى‌طلبم.
حضرت فرمود:«برخيز و غسل توبه كن و هرچه بخواهى نماز بخوان زيرا مداومت بر گناه بزرگىمى‌كردى،چه بسيار حالت بد بود اگر با اين حال مى‌مردى خداى را سپاسگزار باش كه پيش از مرگ آگاه شدى و از او بخواه كه هرچه بآن خشنود نيست توفيق توبه دهد زيرا هرچه خدا بآن راضى نيست جز بد نمى‌باشد و كار زشت را به اهلش واگذار،زيرا هر چيزى اهلى دارد .»


موسيقى بركت را مى‌برد

حضرت امير المؤمنين(ع)فرمود:«ملائكه بخانه‌اى كه در آن شراب،يا آلات قمار يا ساز باشد داخل نمى‌شوند و دعاى اهل آن خانه مستجاب نمى‌شود و بركت از آنها برداشته مى‌شود» .


حضرت امام رضا(ع)فرمود:«گوش دادن به تارهای موسيقى از گناهان كبيره است».

{آلات موسیقی شامل تار:(سازهای زهی)

تار، سنتور،سه تار،گیتار،ویالون،عود،قانون،کمانچه،تنبور و ...}


با روى سياه محشور مى‌شود

پيغمبر اكرم(ص)فرمود:«روز قيامت صاحب طنبور با روى سياه محشور مى‌شود و بدستش طنبورى از آتش است و بالاى سرش هفتاد هزار ملائكۀ عذاب است كه بدست هركدام عمودى از آتش بوده و بر سر و صورتش ميزنند و صاحب غناء محشور مى‌شود درحالى‌كه كور و كر و گنگ است و حشر زنا كار و دارندۀ آلات موسيقى هم همين است(يعنى آنها هم كور و كر و گنگ وارد محشر مى‌شوند).»


چهل روز با آلات موسيقى
حضرت امام رضا(ع)فرمود:«كسى كه چهل روز در خانه‌اش آلات لهو يا آلات قمار باشد گرفتار خشم الهى است و اگر در اين مدت بميرد فاجر و فاسق از دنيا رفته و جايش دوزخ است و بد جايگاهى است . »


موسيقى علنى در آخر الزمان
ضمن روايتى كه دربارۀ نشانه‌هاى آخر الزمان است مى‌فرمايد:

«آلات لهو نواخته مى‌گردد و يك نفر نيست كه نهى از منكر كند و كسى جرأت بر نهى آن نمى‌كند(چنانچه در اين زمان مشاهده مى‌شود در خيابانها و بازارها و مغازه‌ها و خانه‌ها بصداى بلند موسيقى نواخته مى‌شود و كسى هم جرأت نهى ندارد) و نيز در شريفترين مكانها يعنى مكۀ معظمه و مدينۀ منوره،علنا آلات لهو نواخته مى‌شود. »


از آنچه ذكر شد كبيره بودن اين گناه و سختى عذاب آن دانسته گرديد.


منبع: کتاب شریف گناهان کبیره تالیف آقای دستغیب ره ، انتشارات جامعه مدرسین حوزه علمیه قم

___________________

نظر حضرتعالی در مورد موسیقی چیست و چه نوع موسیقی اشکال ندارد؟

جواب: همه انواع موسیقی حرام است. و اللّه العالم.


بشهادت تاریخ و علماء علم الاجتماع گرایش جامعه به لهو و لعب و طرب و خوشگذرانی و کارهای مهیّج شهوات و بازیهای لغو فی حدّ نفسه خطرناک و موجب سقوط اجتماع و مانع از توجّه به امور اصیله و اصلیه‌ای است که برای تمدّن و ترقّی هر قوم لازم است اشتغال به ملاهی اگر فقط فی الجمله هم آزاد باشد برای اینکه فرهنگ کار و ابتکار و سعی و تلاش یک جامعه را ضعیف سازد کافی است و خود بخود اگر جهات بازدارنده، مثل تعالیم مذهبی نباشد گسترش پیدا می‌کند و کار بسیار خطرناک اینست که از این برنامه‌ها ترویج شود و به اشخاص در این عرصه‌های نوازندگی یا خوانندگی و بازیهایی مثل شطرنج جایزه و امتیازات داده شود و این ترویجات در برنامه‌های فرهنگی قرار بگیرد

تاریخ به ما نشان میدهد که در هر ملّت این جریان و رغبت به این امور شیوع یافت آن ملّت رو بزوال و انحطاط میگذارد وقتی یک کشاورز و یک صنعتگر و یک کارگر یا آموزگار که در روستا با تحمّل ناملائمات بسیار به شغل خود مشغول است ببیند که شطرنج‌بازها جوائزی دریافت میدارند بجای آن مشاغل پرزحمت و مرارت به شطرنج و بازیهای دیگر علاقه‌مند می‌شوند که هم بازی و سرگرمی و اقناع جنبه‌های نفسانی است و هم مشمول تشویقات و جوائز و شرکت در مسابقات آنچنانی است ما مسلمانها باید از تاریخ اندلس (اسپانیا) اسلامی عبرت بگیریم کشوری که بوسیله طارق بن زیاد غلام موسی بن نصیر یکی از شیعیان اهل بیت علیهم السلام فتح شد و به آن تمدن بزرگ رسید در اثر شیوع لهو و لعب آن عزّتی که در اثر خودسازی اسلامی و تجنّب از ملاهی داشتند مبدّل به ذلّت شد و دشمن از طریق فتح باب مجالس لهو و طرب و فحشاء و خوانندگی و نوازندگی و محافل عیش و عشرت وارد عمل شد و همت و عزائم و غیرت و مردانگی جامعه را سست و آنان را برای قبول نفوذ دشمن در ابعاد مختلف آماده کرد و موجب شد که تمدّن اسلامی در آن منطقه پایمال غفلت و اشتغال بملاهی و بی‌تفاوتی آنها نسبت به مجد و عزّت و استقلال اسلامی گردد بهر حال ترویج از این برنامه‌ها و ترغیب جوانان از دختر و پسر به نوازندگی و آموزش دادن و آموختن استفاده از انواع آلات لهو و طرب و تأسیس اماکنی بنام هنرسرا یا فرهنگسرا و به صحنه آوردن زنان و مردان بنام همخوانی و غیره همه خلاف مصلحت یک جامعه رشید و ترقی‌خواه مثل جامعه بزرگ ماست که بر اساس الهام از تعالیم اسلام این انقلاب بزرگ را بوجود آورد و جهان را به اسلام و کارسازی تعالیم آن متوجه کرده است و میخواهد در میدان علم و صنعت و قدرت با اتکاء به اخلاق در برابر دشمنان قوی پنجه استقامت کند و مواضع انسانی و استقلال خود را بیش از پیش محکم و استوار سازد آوردن این برنامه‌ها در متن اهداف بعض مؤسسات و ترویج از به اصطلاح هنرمندان و بزرگداشت کسانی که در این معاصی در گذشته و حال عمر خود را ضایع کرده‌اند اشتباه است و محصول آن انحطاط اخلاقی و بازداشتن جوانان با استعداد از تحصیل علوم و صنایع می‌باشد


منبع:آقای لطف الله صافی گلپایگانی
___________________

شکستن وسایل موسیقى‌

۶۳۳۶- حکم وسایل طرب و استفاده و خریدوفروش و ساختن و تعلیم و تعلم آن‌ها از قبیل تار، سه تار، سنتور، تنبور، قانون، قیچک، کمانچه، نى، تنبک، دف، پیانو، ویولون، ویلا، کلارینت، فلوت، هورن، ترومپت، و سازهاى کوبه‌اى، چه صورتى دارد و خانه‌ها و مؤسسات و اشتغال و درآمد از این راه چه حکمى دارد؟ شکستن آن‌ها ضمان‌آور است یا خیر؟

ج. چون وسایل ذکر شده، ابزار و آلات ویژه لهو مى‌باشند اشتغال و درآمد آن‌ها و‌ کلّ امور مذکور حرام است و از بین بردن صورت و شکل ظاهرى آن‌ها واجب است و در این خصوص ضمانى ندارد.

منبع:استفتائات آقای بهجت (ره)

ورع ورزی چیست؟

والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی


موضوعات مرتبط: ورع و تقوا
برچسب‌ها: لطف الله صافی گلپایگانی , محمد تقی بهجت , عبدالحسین دستغیب

تاريخ : سه شنبه پانزدهم مرداد ۱۳۹۸ | 2:54 | نویسنده : سرباز حضرت ولی عصر (عج) |

پارساترین و عابدترین و کوشاترین مردم کیست؟

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم 

سلام علیکم 

امام حسن عسکری (علیه السلام )می فرمایند:

«اَوْرَعُ النّاسَ مَنْ وَقَفَ عِنْدَ الشُّبْهَةِ، اَعْبَدُ النّاسِ مَنْ اَقامَ عَلى الْفَرآئِضِ، اَزْهَدْ النّاسِ مِنْ تَرَكَ الْحَرامَ، اَشَدُّ النّاسِ اجْتِهادا مَنْ تَرَكَ الذُّنُوبَ»

«پارساترين مردم كسى است هنگام برخورد با موارد شبهه ناک بایستد و عابدترين مردم كسى است كه فرائص را به پادارد و زاهدترين مردم كسى است كه حرام را ترک کند و از همه مردم كوشاتر است كسى كه گناهان را ترک کند.»

منبع حدیث: کتاب شریف بحار الانوار، تالیف آقای محمد باقر مجلسی (ره) ،جلد ۷۵، صفحه ۳۷۳

_____________________

پارساترین مردم

 با ورع ترین مردم کسی است که وقتی به یک عمل و کاری رسید که نمی داند حرام است یا حلال، آن کار را انجام ندهد. وقتی به یک عملی می رسی که شبهه ناک است، یعنی نمی دانی این کار باطل است یا صحیح، حرام است یا حلال، اینجا توقف کن! آن کار را انجام نده! با ورع ترین مردم این شخص است.

عابدترین مردم
 عابدترین مردم کسی است که واجباتش را انجام بدهد. واجباتش را اقامه کند. این عابدترین مردم است. خوب توجه کنید! اصلاً در آن نه مستحباتی دارد و نه چیز دیگری غیر از واجبات. هیچ چیز نیست. کسی که فقط واجباتش را انجام دهد، از عابدترین مردم است. حالا بعضی خیال می کنند عابدترین مردم کسی است که شب تا به صبح بایستد و نماز بخواند. یا روزه مستحبی بگیرد. نخیر . کسی که مقید باشد واجباتش را انجام دهد، این عابدترین مردم است.

زاهدترین مردم
 زاهدترین مردم کسی است که مرتکب حرام نشود. به این معنا که حرام را ترک کند. در باب زهد چون غالباً جنبه های مالی پیش می آید، فقط همین امور به ذهن آدم می آید. یعنی معمولاً ما از زهد این را می فهمیم که انسان مقید باشد، مال حرام را ترک کند. ما این فرد را زاهدترین مردم می دانیم. اما حضرت می فرماید: زاهدترین مردم از حرام خودداری می کند، چه مال باشد و چه غیر مال. یعنی مرتکب حرام نمی شود.

حضرت نفرمود که زاهدترین مردم آن کسی است که مثلاً نان خشک بخورد! اصلاً و ابداً. یا مثلاً کسی است که زیرش فرش نیاندازد و روی مقوا بخوابد! زیر سرش بالش و متکا نگذارد و مثلاً آجر بگذارد! مرحوم پدرم می فرمود: هیچ وقت از این ادا و اطوارها در نیاورید! این عین تعبیر پدرم بود که گفتم. ایشان می فرمود: از این ادا اطوارها در نیاور! اینها کار شیطانی است. اینها کار الهی نیست. در این کارها خدا نیست. این حرف ایشان است.  کسی که کار حرام انجام ندهد، زاهدترین مردم است.

کوشاترین مردم
 ما در باب به ‎اصطلاح طاعات و عبادات و امثال این ها می بینیم که این تعبیرات را می کنند که انسان باید کوشش کند و اجتهاد در اطاعت و عبادت داشته باشد؛ تعبیر «کوشش» و «اجتهاد» در باب طاعات و عبادات مطرح می شود. در روایات ما هم همین طور است.

امام حسن عسکری(ع) در اینجا می فرمایند: می دانید سخت کوش ترین مردم از نظر کوشش کردن نسبت به اطاعات الهی و عبادات الهی، کیست؟ آن کسی است که مقید باشد، گناه نکند. گناه نکن! نه اینکه کسی است که روزها، روزه باشد و شب ها هم تا به صبح بیدار باشد. کسی که این کارها را شروع کند، خیلی سخت کوش نیست. این که مقید باشی که گناه نکنی، خیلی سخت است. اگر این گونه باشی، تو را جزو افرادی می نویسند که کوشش زیاد برای اطاعت و عبادت خدا کرده ای.

 یعنی گناه را ترک کن، تمام مستحبات پیش کش! با مستحبات کاری نداشته باش! مکروهات خیلی مهم نیست. اصلاً این حرف ها تا زمانی که تو آلوده به گناه هستی، مطرح نیست.

به تعبیر دیگر، می دانی از اول تا آخر روایت چه در می آید؟ اینکه کسی که مقید باشد به واجباتش عمل کرده و محرمات را ترک کند، با ورع ترین، عابدترین، زاهدترین و  کوشاترین مردم در راه اطاعت الهی است.

منبع توضیح: آقای مجتبی تهرانی (ره)

_____________________

جوانها مکرّر از من سؤال میکنند -در نامه‌ها و همین وسایل ارتباطی که وجود دارد- و در مورد معنویّت و تعالی روحی و مانند اینها نصیحت میخواهند؛ خب، کسانی هم هستند، بساط ارشاد و این چیزها را هم پهن میکنند؛ همه‌ی اینها مورد اعتماد نیستند؛ بعضی‌هایشان دکّان‌دارند، به اینها نمیشود اعتماد کرد. آن چیزی که من از بزرگان شنیدم و به شما عرض میکنم، یک کلمه است؛ مهم‌ترین کار برای اعتلای معنوی و روحی، پرهیز از گناه است؛ این مهم‌ترین کار است. سعی کنید از گناه پرهیز کنید. گناه‌ها هم مختلفند؛ هم گناه زبان هست، هم گناه‌های مربوط به چشم هست، هم گناه‌های مربوط به دست هست، انواع گناهان هست؛ گناه‌ها را بشناسید، خودتان را مراقبت کنید. تقوا! تقوا یعنی همین؛ تقوا یعنی مراقبت. در یک جادّه‌ی خطرناک وقتی دارید حرکت میکنید، دقیق مراقبید، این تقوا است؛ مراقبت کنید، از گناه پرهیز کنید؛ این مهم‌ترین راه اعتلای معنوی است. البتّه بلافاصله بعد از این، انجام فرائض است؛ در میان فرائض هم از همه مهم‌تر نماز است؛ نماز اوّل وقت، با حضور قلب.حضور قلبیعنی اینکه شما وقتی نماز میخوانید، بدانید دارید با کسی حرف میزنید، مخاطب دارید. توجّه به این داشته باشید. گاهی هم حواس انسان پرت میشود؛ عیبی ندارد، به‌مجرّد اینکه باز حواس انسان جمع شد، همان حالت و احساسِ داشتن مخاطب را در خودش احیاء کند و زنده نگه دارد؛ این حضور قلب است. نماز با حضور قلب، نماز اوّل وقت، حتّی‌المقدورنماز به جماعت، این چیزها را رعایت کنید، شما اعتلای روحی پیدا خواهید کرد، فرشته خواهید شد، از فرشته بالاتر خواهید شد؛ این را شما بدانید. شماها جوانید، دلهایتان پاک است، روحهایتان پاک است، آلودگی ندارید یا خیلی کم دارید؛ به سن ما که انسان برسد مشکلاتش خیلی زیاد میشود؛ بنابراین اگر این را رعایت بکنید، هیچ نصیحت دیگری لازم نیست؛ ذکر خاص و مانند اینها هیچ لزومی ندارد. البتّه خیلی خوب است با قرآن مأنوس باشید، هرروز حتماً ولو چند آیه‌ای قرآن بخوانید؛ اینها خیلی خوب است. به فرائض [اهمّیّت بدهید].

منبع: آقای علی خامنه ای (حفظه الله تعالی )

والعاقبه للمتقین

التماس دعا 

یا مهدی


موضوعات مرتبط: ورع و تقوا ، سیر و سلوک
برچسب‌ها: مجتبی تهرانی , علی خامنه ای

تاريخ : پنجشنبه پانزدهم فروردین ۱۳۹۸ | 4:24 | نویسنده : سرباز حضرت ولی عصر (عج) |

اهمیت تقوا در رسیدن به خیمه امام عصر (عج)

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

اگر انسان به مقام تقوا برسد، علم لدنی هم به او مرحمت می‌شود؛ یعنی علم مِن ناحیه‌الله تبارک و تعالی. از ناحیه خدا علم برای او می‌اید، ضمن این که این علوم اهل بیت علیهم السلام را می‌خواند؛ علم هم پیدا می‌کند؛ چون بیان شده: «العلم نورٌ یقذفه اللّه فی قلب من یشاء».

این هم که فرمودند: «فی قلب من یشاء» معلوم است برای چیست. آن کسی که این حال تقوا و دوری از گناه را دارد، خدا به او مرحمت می‌کند.

در عالم مکاشفه و یا حضور به محضر یکی از مراجع عظام تقلید اوایل غیبت حضرت ولی عصر (عج) ایشان عرضه داشتند: آیا می‌شود کسی به واسطه زهد و تقوا به مقام شما برسد؟ ایشان فرمودند: می‌شود برتر از من باشد. متعجّب شدند، گفتند: آقا! چطور؟ فرمودند: چون در زمان ما، نه این ابزار و اوضاع بود و نه زنان بیرون بودند و ... . در زمان ما گاهی وقتی نیمه شب بلند می‌شدی، می‌دیدی صدای قرآن و مناجات از خانه‌ها می‌آید و با این حال الآن تفاوت داشت. گاهی در یک شهر و روستایی، ده‌ها اهل شب‌خیزی و عبادت و دعا و مناجات وجود داشت. در آن زمان زنان بیرون نمی‌آمدند، یا اگر هم به ضرورت می‌آمدند، با آن روبنده‌ها می‌آمدند. چیزی در آن زمان، به نام ماهواره و تلویزیون و این دنیای مجازی آن‌چنانی وجود نداشت.آن مرجع تقلید بزرگوار در ادامه مکاشفه فرمودند: اگر امروز بتوانید با توسل به حضرات معصومین علیهم الصلوات و امام عصر عج و توکل بر خداوند متعال ،در این دنیا خودتان را کنترل کنید، مراقبه و تقوا داشته باشید؛ از من برتر و از یاران ویژه حضرت ولی عصر عج خواهید شد ان شاء الله.

البته تا که باشد که بتواند در این وضعیّت و ظواهر فریبنده دنیا این‌چنین شود. هر چه جلوتر می‌رویم، جلوات و ظواهر دنیا بیشتر شده و تغییر و تحوّل آن هم گسترش می‌یابد و انسان را بیشتر به خودش دعوت می‌کند. هر کسی را هم به نوعی دعوت می‌کند. ظواهر فریبنده دنیا بسیار زیاد شده، مانند خانه‌ها، باغ‌ها، ماشین‌های آن‌چنانی، با این اوضاع ماهواره‌ها و اینترنت و مطالب و ....

فرازهایی از دروس اخلاق آقای روح الله قرهی

والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی


موضوعات مرتبط: ورع و تقوا ، سیر و سلوک
برچسب‌ها: روح الله قرهی

تاريخ : جمعه دوازدهم بهمن ۱۳۹۷ | 5:39 | نویسنده : سرباز حضرت ولی عصر (عج) |

تقوای الهی در سختی ها و تنگناها راه خروج از بن بست های دنیوی

اعوذبالله من الشیطان الرجیم

بسم الله الرحمن الرحیم

سلام علیکم

رسول الله صَلَّى اللَّهُ‌ عَلَيْهِ‌ وَ آلِهِ‌ :

«إِنِّي لَأَعْلَمُ‌ آيَةً‌ لَوْ أَخَذَ بِهَا النَّاسُ‌ لَكَفَتْهُمْ‌ وَ مَنْ‌ يَتَّقِ‌ اللّٰهَ‌ الْآيَةَ‌ فَمَا زَالَ‌ يَقُولُهَا وَ يُعِيدُهَا.»

منبع حدیث:

کتاب شریف بحار الانوار ، تالیف آقای محمدباقر مجلسی (ره)،جلد ۶۷،صفحه ۲۸۱

در روایتی از وجود مقدس نبی اکرم صلی الله علیه و آله نقل شده که حضرت فرمودند: یک آیه در قرآن هست که اگر همه مردم به این آیه متوسل بشوند این آیه برای آنها کافی است. وقتی پرسیدند کدام آیه است حضرت این آیه شریفه را خواندند «وَ مَنْ یتَّقِ اللَّهَ یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا * وَ یرْزُقْهُ مِنْ حَیثُ لَا یحْتَسِبُ وَ مَنْ یتَوَکلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِکلِّ شَیءٍ قَدْرًا» این آیه سه فراز دارد. فراز اول، در شرایط سختی که همه چیز حکم می کند که انسان باید از تقوا و مسیر خدا جدا بشود و همه عوامل ظاهری به ما دیکته می کنند که حرف خدا را کنار بگذار تا از بن بست نجات پیدا بکنی، ما را به تقوا دعوت می کند. در این شرایط خدای متعال ما را دعوت به تقوا می کند و می فرماید که اگر در این شرایط تقوا داشتید خدای متعال دو کار را برای شما انجام می دهد: یکی اینکه شما را از بن بست بیرون می برد و راه را برای شما باز می کند و دوم اینکه شما را تأمین می کند و از آن جایی که فکر نمی کردید به شما روزی می دهد و از مسیری که گمان نمی کردید خدا رزق شما را می رساند.

خیلی وقتها گناهان ما به دلیل فقرمان است؛ مثلاً یک چیزی می خواهیم و برای رسیدن به آن خواسته فرمان خدا را زیر پا می گذاریم؛ خدای متعال می گوید اگر تقوا داشتید من خودم هدایتتان می کنم و از جایی که فکر نمی کنید شما را تامین می کنم. از این قسمت اول آیه استفاده می شود که خدای متعال در یک شرایط سخت که بحسب ظاهر راه خروج نداریم، ما را به تقوای خودش امتحان می کند و اصلاً جای تقوا اینجا است. غیبت نکردن خیلی وقت ها خیلی آسان است؛ اما آنجایی تقوا داشتن سخت است که انسان احساس می کند چاره ای ندارد که آبروی مومنی را بریزد تا بار خودش را ببندد، یعنی هر چقدر هم نگاه می کند می بیند راه های دیگر بسته و همین یک راه باز است؛ اگر همین یک کلمه را بگوید گرچه یک کس دیگر را گیر انداخته اما خودش خلاص می شود.

خدای متعال درعالم امتحان یک موقعی راه حلال را می بندد بطوری که هر چقدر این در آن در می زنی راه حلال باز نیست و تنها راه این است که العیاذ بالله حرف خدا را زیر پا بگذاری؛ مثلاً انسان احتیاج مالی دارد در همین شرایط احتیاج خدای متعال اتفاقاً راه حلال را می بندد و راه شبهه ناک به حرام را پیش روی انسان باز می کند. گاهی همه عوامل می گوید تو چاره نداری، این مال حرام را بگیر، این رشوه را بده، این یک دروغ را بگو، این رشوه یا این ربا را بگیر تا مشکلت حل شود؛ ولی خدای متعال به ما اجازه نمی دهد. تقوا اینجا معنا دارد که انسان در یک شرایطی قرار می گیرد که راه ها بسته هستند و اگر بخواهد راه خدا را برود بحسب ظاهر به نتیجه نمی رسد؛ ولی خدای متعال می فرماید که تقوا داشته باشید.

گاهی جامعه ای در شرایط سخت قرار می گیرد. دشمن غدار قوی از همه طرف جامعه را محاصره می کند و می خواهد جامعه را تسلیم کند و اگر تسلیمش شدی شما را تا گاو و ماهی می برد «وَلَنْ تَرْضَی عَنْک الْیهُودُ وَلَا النَّصَارَی حَتَّی تَتَّبِعَ مِلَّتَهُمْ»(سوره مبارکه بقره/آیه شریفه١٢٠) دست از سر ما که بر نمی دارد می گوید قدم به قدم به عقب برو و اسلام را تحویل بده کاری با تو نداریم. از طرفی هر طور که حساب کنیم واقعاً بن بست است؛ یعنی نه در موازنه اقتصادی و نه در سلاح اتمی بحسب ظاهر حریف آنها هستیم. بحسب ظاهر راه همین است که دست برداریم و تسلیم بشویم با دشمن کنار بیاییم ولی خدای متعال اجازه می دهد؟ نه اتفاقا امتحان همین جا است.

جوان نیاز غریزی دارد اما گاهی در یک شرایطی خدای متعال راه حلال را می بندد و راه حرام را باز می گذارد. یک نکته را هم اینجا تذکر بدهم که ساختارهای اجتماعی باید روان باشد و راه حلال همیشه باید باز باشد. این کاری که تمدّن غرب کرده خدا ریشه این تمدّن را بکند مثل باغی است که آب را به رو آن ببندی و بعد کبریت بکشی. شرایط استفاده را روی جوان های ما می بندد سن ازدواج تا سی سال می رود و بعد هم راه حلال بسته است؛ نه شغل دارد و نه کار. اینهـا را ساده نگیرید، اینهـا مدل های سرمایه داری است که در دوران بازسازی به اینهـا عمل کردیم و الان هم در حال احیاء شدن است. من از آن دفاع نمی کنم زیرا باید شرایط اجتماعی برای ازدواج روان باشد؛ ولی در همین شرایط روان خدای متعال یک جایی بنده اش را امتحان می کند یعنی باب حلال را می بندد و باب حرام را باز می کند. همه چیز می گوید گناه بکن؛ اما اگر طرف خدا را گرفتی دو نتیجه دارد: یکی جعل له مخرجا دوم و یرزقه من حیث لا یحتسب.

امداد الهی به اولیاء و انبیاء در نتیجه رعایت تقوا و انجام فرمان الهی

یوسف صدیق در شرایطی قرار گرفت که همه چیز می گفت: گناه کن، چون برده آن خانه آن هم در نظام برده داری مصر بود و همه درها هم بسته بود و زلیخا همه جور خودش را آرایش کرده بود. شرایط به گونه ای بود که می گفت: تسلیم باش؛ ولی خدا در قرآن می فرماید: «وَ اسْتَبَقَا الْبَابَ وَ قَدَّتْ قَمِيصَهُ مِن دُبُرٍ وَأَلْفَيَا سَيِّدَهَا لَدَى الْبَابِ قَالَتْ مَا جَزَاءُ مَنْ أَرَادَ بِأَهْلِكَ سُوءًا إِلَّا أَن يُسْجَنَ أَوْ عَذَابٌ أَلِيمٌ»(سوره مبارکه یوسف/ آیه شریفه ۲۵) طوری فرار کرد که مانند مسابقه شد. در این مسابقه از دربند اول تا دربند هفتم باز شد. به دربند هفتم که رسیدند عزیز مصر پیدا شد. زلیخا رو کرد به همسرش و گفت: کسی که قصد سوء به همسر شما داشته باشد مجازاتش چیست؟ یا باید زندانی اش کنید یا یک عذاب الیم و مجازات سختی که عبرت بشود. حضرت یوسف فرمود: «هِيَ رَاوَدَتْنِي عَن نَّفْسِي»(سوره مبارکه یوسف/آیه شریفه۲۷)؛ یعنی من بنای مراوده نگذاشتم بلکه آغاز از او است و او مراوده کرد. زلیخا یک فرصتی را انتخاب کرده بود که همسرش منزل نباشد اما خدای متعال او را به طرف منزل می کشد که دربند هفتم با هم برخورد می کنند. در اینجا یک تعبیری قرآن دارد که می فرماید: «قَمِيصُهُ قُدَّ مِن دُبُرٍ»(سوره مبارکه یوسف/آیه شریفه26) یوسف فرار می کند و زلیخا دست انداخت که یوسف را بگیرد، از پشت سر پیراهن پاره شد. آن «یجْعَلْ لَهُ مَخْرَجًا» در اینجاست؛ زیرا قرآن می فرماید: «وَ شَهِدَ شَاهِدٌ مِّنْ أَهْلِهَا»(سوره مبارکه یوسف/آیه شریفه۲۶) دربند هفتم، زلیخا یوسف را متهم کرد اما یک طفلی از اهل خود زلیخا شهادت داد و کار را تمام کرد. گفت: نگاه کنید و ببینید پیراهن از کدام طرف پاره شده از پیش رو یا از پشت؛ سر اگر از پشت سر باشد یوسف راست می گوید و اگر از پیش رو باشد او راست می گوید.

نگاه کردن و دیدند که پیراهن از پشت سر پاره شده این می شود. یوسف تقوا را انتخاب کرد و دیگر بقیه اش با خدا است. خدا می داند که کار را چگونه درست کند؛ او می تواند یک مساله ای برای عزیز مصر ایجاد کند و او را به خانه بکشد؛ او می تواند دست زلیخا را به خطا بیاندازد تا پیراهن از پشت سر پاره بشود. 

معنای تقوی و توکل در برابر هجوم ها و فشارهای درونی و دشمنان درونی

آنچه گفته شد یک معنای «و من یتق الله یجعل له مخرجا» است. معنای دقيق تر دیگري که نقل كرده اند اين است که آدمی اسیر غریزه است و غریزه امیر بر او است. در واقع انسان در بن بست غریزه خودش گرفتار است. وقتی از عهده امتحان برآمد؛ خدای متعال جای امير و اسير را عوض می کند و او می شود امیر و غریزه اسیر. این بن بست، از آن بن بست بيروني مهم تر است. وقتي این بن بست درون را خدا برای انسان  باز كرد؛ آدمی که تحت فشار بود و نمی توانست مسلط بر غریزه خودش باشد، غریزه رام او می شود. نیازهایی که او را به حرکت در می آوردند را تحت فرمان او قرار می دهد و دیگر او تحت فرمان نیازهایش نیست. در قرآن دیده اید که وقتي جناب یوسف، آن امتحان را می دهد دیگر تمام زنان مصری بنای مراوده با او را می گذارند. کار به جایی می رسد که «رب السجن احب الیه مما یدعوننی»(سوره مبارکه یوسف/آیه شریفه ۳۳) این همان معناي دوم است. يعني خدایا، زندان از اجابت تقاضای اینها بهتر است. کار به جایی می رسد که او امیر بر خواسته های خودش می شود. آدمی که مي خواست برای یک لقمه نان تخلف کند، دیگر از این نیاز فارغ می شود. البته اين نیاز را هم خداوند مرتفع می کند، ولي به شکلی مرتفع می کند که آدم حساب و کتابش را نمی کرده است؛ از آنجایی که نمی دانسته خدا تأمین می کند و او را از حصار خواسته ها، نیازها، غرایض و تخیلات بیرون می برد.خیلی وقتها، فشارهایی که به ما وارد مي شود به خاطر خیالات ما است. اگر انسان از این عالم خیال عبور کند خیلی از فشارها برداشته می شود. آدم خیال می کند که این زمین و ماه و خورشید و ... کاره ای هستند. اگر از عالم خیالش عبور کرد می فهمد که همه به ید قدرت حضرت حق است. «ان بیدلک لا بید غیرک زیادتي و نقصی و نفعي و ضری ان حرمتنی فمن ذا الذی يرزقني و ان خذلتنی فمن ذا الذی ینصرنی»(فرازی از مناجات شعبانیه)

اگر انسان از عالم خیال عبور کرد، همه این قصه ها حل می شود. اگر کسی اهل تقوی شد خداوند متعال او را از عالم خیال عبور می دهد. بعضی فرموده اند تصرف شیطان همه اش مربوط به این عالم خیال آدمي است. خیال انسان را تحریک می کند. «لَأُزَيِّنَنَّ لَهُمْ فِي الْأَرْضِ وَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعين‏»(سوره مبارکه حجر/ آیه شریفه ۳۹) خدای متعال انسان را از این وادی خیال عبور می دهد «یجعل له مخرجا» لذا یک معنای دیگری که برای «وَمَن يتَّقِ اللَّهَ يجْعَل لَّهُ مَخْرَجًا» بیان کرده اند این است که اگر کسی اهل تقوای الهی بود از شرکهای خفی نجات پیدا می کند. ما در واقع اسیر شرکهای خودمان هستیم فلذا خیال می کنیم زمین و آسمان ما را اداره می کنند. با پول خدا، راحت راه می رویم ولی با خود خدا راحت راه نمی رویم. جیبمان اگر پر از پول باشد آرام مي گيريم، ولي اگر خالی باشد آرام نیستیم. این راه رفتن با پول خداست نه با خدا؛ ما خیال می کنیم اگر در کویر باشیم از تشنگی می میریم و اگر در دریا باشیم سیراب هستیم. به قول آن عزیزي كه می فرمود: «آدمی که اهل توحید است نه در کویر خودش را تشنه می بیند و نه در دریا سیراب» نه در کویر از گرسنگی می ترسد و نه بر سر غذای لذیذ از سيري مطمئن است. چه بسا لقمه هایی که بر سر سفره، گلوی انسانها را گرفته و آنها را از پا درآورده است و چه انسانهایی که خداوند متعال در کویر اداره شان کرده است.

خدای متعال در قرآن می فرماید: «لاَ تَحْمِلُ رِزْقَهَا اللَّهُ یرْزُقُهَا وَإِیاکمْ»(سوره مبارکه عنكبوت/آیه شریفه ۶۰) پرندگان مهاجر وقتی از خانه هايشان بیرون می آیند روزیشان را با خودشان برنمی دارند، با دست خاليِ خالي، مهاجرتهای طولانی می کنند، خودشان هستند و خودشان، مهاجرت هاي شش ماهه می کنند. «الله یرزقها» خداوند آنها را تأمین می کند. از چه می ترسید! به شما می گویند از مکه به مدینه بیایید می ترسید! پرنده هایی که هجرت می کنند ما حفظ شان می کنیم شما را رها کنیم؟ کرم زیر دریا را ما اداره می کنیم از جناب یوسف غافل شویم؟ این گونه نیست.

منبع: آقای سید محمد مهدی میرباقری 

والعاقبه للمتقین 

التماس دعا 

یا مهدی


موضوعات مرتبط: ورع و تقوا ، عفت
برچسب‌ها: محمد مهدی میرباقری

تاريخ : سه شنبه نهم بهمن ۱۳۹۷ | 8:14 | نویسنده : سرباز حضرت ولی عصر (عج) |

ورع ورزی طریق رسیدن به خیمه امام عصر (عج)

اعوذبالله من الشیطان الرجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
سلام علیکم

ورع مداری

ورع حالتی است برگرفته از شدت تقوا و پرهیز گاری که فرد علاوه بر انجام واجبات، بر انجام مستحبات نیز با نشاط و علاقه مداومت می ورزد و علاوه بر ترک محرمات، از امور مشکوک و شبهه ناک نیز اجتناب می ورزد.

ورع مقامی به مراتب بالاتر از تقواست. اگر در تقوا از حرام پرهیز و دوری شود، در ورع از زمینه گناه و نزدیک شدن به محیط گناه نیز پرهیز می شود!
اگر در تقوا برانجام واجبات تاکید می شود، در ورع بر انجام مستحبات به عنوان کمر بند ایمنی برای انجام واجبات نیز تاکید می شود. و اگر شخص متقی از حرام و گناه دوری می نماید، شخص با ورع از صد کیلو متری حریم و زمینه گناه نیز فرار می کند.
اما فواید و آثار ورع عبارتند از :
۱- نورانیت دل.
۲-وارد شدن به پاکی مطلق در زندگی.
۳-آسایش و آرامش روح و روان.
۴-رسیدن فرد به بالاترین درجات ایمان.
۵-نایل امدن به بالاترین و عالی ترین درجات بهشت.
۶-قبولی و فضیلت پیداکردن طاعات و عبادات، چنانچه پیامبر اکرم(ص) می فرماید:

«ركعتان من رجل ورع أفضل من ألف ركعة من مخلط»

«دو رکعت نماز فرد با ورع و پارسا، از هزار رکعت نماز کسی که حلال و حرام را به هم می آمیزد، با فضیلت تر و برتر است.»

منبع حدیث:

کتاب کنز العمّال فی سنن الاقوال و الافعال ، تالیف آقای علاءالدین علی بن حسام ، جلد ۴ ، صفحه۴۲۷ ، حدیث شماره۷۲۸۲

۷- استجابت دعا.
۸-سرعت و راحتی حساب و کتاب در قیامت.
۹-شکوه و هیبت در چهره،صلابت و قاطعیت در سیره، محبوبیت بین مردم و حکمرانی بر قلب ها و دل ها.
۱۰-وارد شدن به حریم دوستی و شیعگی اهل بیت (ع) .
۱۱-نایل آمدن به مقام ولایت حقیقی که همان مقام«سیادت باطنی و منا اهل بیتی » است.
۱۲-باعث لیاقت یافتن به همراهی و هم صحبتی با امام زمان(ع) و قرار گرفتن در شمار« اصحاب المهدی عج» که مقامی به مراتب بالاتر از «انصار المهدی عج» است.
به سخن دیگر ورع مداری رمز ورود به خیمه گاه حضرت مهدی(عج) و همراهی همیشگی با اوست.

منبع: کتاب شریف خانواده و تربیت مهدوی،تالیف محمدباقر حیدری کاشانی و مرتضی آقاتهرانی،انتشارات طلیعه ظهور

_____________________

ورع ورزی و احتیاط منتظران امام عصر عج 

منتظران فرج حضرت بقية الله الاعظم ارواحنا فداه، بايد در بالاترين سطح تقوا و ورع باشند، به طوري كه در ميان اطرافيان خود و حتي اهل شهر خويش در پاكي و خوبي، زبانزد و مشهور باشند.

امام صادق (عليه السلام) به يكي از شيعيان خود به نام عيسي بن عبدالله كه اهل قم بود، آنگاه كه بر ايشان وارد شد، فرمودند:

« يَا عِيسَى بْنَ‌ عَبْدِ اللَّهِ‌ لَيْسَ‌ مِنَّا وَ لاَ كَرَامَةَ‌ مَنْ‌ كَانَ‌ فِي مِصْرٍ فِيهِ‌ مِائَةُ‌ أَلْفٍ‌ أَوْ يَزِيدُونَ‌ وَ كَانَ‌ فِي ذَلِكَ‌ الْمِصْرِ أَحَدٌ أَوْرَعَ‌ مِنْهُ‌.»

«اي عيسي بن عبدالله، از ما نيست و كرامتي هم ندارد هركس كه در شهري با صد هزار نفر جمعيّت يا بيشتر باشد و در آن شهر كسي باورع تر از او باشد!»

منبع حدیث:

کتاب شریف الکافی،تالیف آقای محمدبن یعقوب کلینی (ره)، جلد ۲، صفحه ۷۸

شيعه اي كه حقيقتاً در انتظار فرج مولايش مي‌سوزد، بايد باورع ترين انسان مؤمن در شهر خودش باشد و اگر چنين نباشد كرامت و شرافتي نزد خدا و اهل بيت (عليهم السلام) ندارد.

در فرمايش ديگري حضرت موسي بن جعفر (عليه السلام) همين حقيقت را با تعبير ديگري از پدر گرامي خود نقل فرموده اند:

«كَثِيراً مَا كُنْتُ‌ أَسْمَعُ‌ أَبِي يَقُولُ‌ لَيْسَ‌ مِنْ‌ شِيعَتِنَا مَنْ‌ لاَ تَتَحَدَّثُ‌ الْمُخَدَّرَاتُ‌ بِوَرَعِهِ‌ فِي خُدُورِهِنَّ‌ وَ لَيْسَ‌ مِنْ‌ أَوْلِيَائِنَا مَنْ‌ هُوَ فِي قَرْيَةٍ‌ فِيهَا عَشَرَةُ‌ آلاَفِ‌ رَجُلٍ‌ فِيهِمْ‌ مِنْ‌ خَلْقِ‌ اللَّهِ‌ أَوْرَعُ‌ مِنْهُ‌.»

«من از پدرم بسيار مي‌شنيدم كه مي‌فرمود: از شيعيان ما نيست كسي كه (در تقوا و ورع به اندازه اي شهرت نيافته باشد كه) زنان پرده نشين در پس پرده خويش از ورع او سخن نگويند و از دوستان ما نيست كسي كه در شهري با ده هزار نفر مرد باشد كه در ميان آنها خدا مخلوقي باورع تر از او داشته باشد.»

منبع حدیث:

کتاب شریف الکافی،تالیف آقای محمدبن یعقوب کلینی (ره)، جلد ۲، صفحه ۷۹

عفّت و پاكيِ دوست امام عصر (عجل الله تعالي فرجه الشريف) بايد آنقدر شديد باشد كه حتي مخدّرات كه پرده نشين هستند و تماس مستقيمي با مردان نامحرم ندارند، از ورع و پاكدامني اين مؤمن، در پس پرده سخن بگويند. آري؛ اين است صفتِ منتظر فرج امام (عليه السلام).

**منبع: کتاب شریف سلوک منتظران تالیف آقای بنی هاشمی انتشارات منیر

_____________________

معنا و مراتب ورع 

«ورع» در اصل به معناى پرهيز يا شدت پرهيز است و در لسان روايات به حد اعلاى تقوا اطلاق مى‌شود كه با وجود آن نه تنها انسان از گناهان مسلم پرهيز مى‌كند بلكه از شبهات نيز دورى مى‌جويد.
در روايات اسلامى نيز در حديث معروف پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله تمام موضوعات به سه بخش تقسيم شده:

«حَلالٌ‌ بَيِّنٌ‌ وَ حَرامٌ‌ بَيِّنٌ‌ وَ شُبَهاتُ‌ بَيْنَ‌ ذلِكَ‌ فَمَنْ‌ تَرَكَ‌ الشُّبَهاتَ‌ نَجا مِنَ‌ الْمُحَرَّماتِ‌ وَ مَنْ‌ أخَذَ بِالشُّبَهَاتِ‌ إرْتَكَبَ‌ الْمُحَرَّماتَ‌ وَ هَلَكَ‌ مِنْ‌ حَيْثُ‌ لا يَعْلَمُ‌»

«امورى است درستى آن آشكار است كه بايد از آن پيروى كرد و امورى است كه گمراهى آن آشكار است و بايد از آن اجتناب نمود و امور مشكوك و مشتبه است در ميان اين دو؛ كسى كه شبهات را ترك كند از محرمات آشكار رهايى مى‌يابد و كسى كه به سراغ شبهات برود (تدريجاً) مرتكب محرمات مى‌شود و از آنجا كه نمى‌داند هلاك خواهد شد».

منبع حدیث:

کتاب شریف بحار الانوار،تالیف آقای محمد تقی مجلسی (ره) ، جلد ۲ ، صفحه ۲۲۱

در واقع شبهات حريم محرمات و همانند لبۀ پرتگاه است كه بيم لغزش در آن و سقوط‍‌ در پرتگاه مى‌رود.
بعضى از بزرگان «ورع» را به سه قسم تقسيم كرده‌اند كه يكى از ديگرى برتر است: نخست ورع به معناى پرهيز از گناهان آشكار است كه انسان را از فسق خارج كرده و موجب عدالت و قبول شهادت اوست و آن، ورع تائبين ناميده مى‌شود. قسم ديگرى از آن، همان حالت پرهيزگارى است كه انسان را از شبهات دور مى‌سازد كه به آن ورع صالحان مى‌گويند و قسم ديگرى از آن حالت پرهيزگارى است كه حتى از امور حلالى كه مى‌ترسد روزى او را به حرام بكشاند پرهيز مى‌كند و نام ورع متقين بر آن گذارده شده است. قسم ديگر، ورع به معناى صرف نظر كردن از آنچه غير خداست براى ترس از ضايع شدن ساعتى از عمر در امرى بيهوده (و آن درجۀ اعلاى ورع است) و به آن ورع صديقين مى‌گويند

همان‌گونه كه در حديثى از پيغمبر اكرم صلى الله عليه و آله مى‌خوانيم:

«لاَ يَبْلُغُ‌ عَبْدٌ أَنْ‌ يَكُونَ‌ مِنَ‌ الْمُتَّقِينَ‌ حَتَّى يَدَعَ‌ مَا لاَ بَأْسَ‌ بِهِ‌ حَذَراً لِمَا بِهِ‌ الْبَأْسُ‌.»

« كسى از متقين محسوب نمى‌شود مگر اين‌كه امورى را كه ذاتاً اشكالى ندارد ترك كند به سبب ترس از افتادن در امورى كه حرام است.»

منبع حدیث: 

کتاب شریف بحار الانوار، تالیف آقای محمد تقی مجلسی ، جلد ۷۴،صفحه ۱۶۴ ،حدیث شماره ۹۲

امیرالمومنین امام علی (علیه السلام) در حکمت ۳۷۱ کتاب شریف نهج البلاغه می فرماید:

«وَ لَا مَعْقِلَ‌ أَحْسَنُ‌ مِنَ‌ الْوَرَعِ‌.»

«هيچ پناهگاهى بهتر و نگهدارنده‌تر از ورع (و پرهيز از شبهات) نيست»؛

لغزش‌هاى انسان در بسيارى از موارد در امور شبهه‌ناك است كه انسان را به پرتگاه محرمات مسلم شرع سوق مى‌دهد. كسى كه داراى ورع و پرهيز از شبهات است در پناهگاه مطمئنى قرار گرفته كه او را از چنين لغزشى بازمى‌دارد.

در حكمت چهارم کتاب شریف نهج البلاغه نيز شبيه اين جمله گذشت آن‌جا كه مى‌فرمايد:

«الْوَرَعُ‌ جُنَّة»

«ورع، سپر محكمى است.»

امام باقر عليه السلام مى‌فرمايد:

«إِنَّ‌ أَشَدَّ الْعِبَادَةِ‌ الْوَرَعُ‌»

«دشوارترين عبادت ورع است.»

منبع حدیث:

کتاب شریف الکافی ، تالیف آقای محمدبن یعقوب کلینی (ره)،جلد ۲،صفحه ۷۷

زيرا علاوه بر ترك محرمات و انجام واجبات، انسان را از ارتكاب شبهات بازمى‌دارد.
در حديث ديگرى آمده است كه يكى از ياران امام صادق عليه السلام خدمتش عرض كرد: من توفيق زيارت شما را چند سال يك‌بار پيدا مى‌كنم دستورى بيان فرما كه به آن عمل كنم (و ضامن سعادتم باشد). امام عليه السلام فرمود:

«أُوصِيكَ‌ بِتَقْوَى اللَّهِ‌ وَ الْوَرَعِ‌ وَ الاِجْتِهَادِ وَ اعْلَمْ‌ أَنَّهُ‌ لَا ينْفَعُ‌ اجْتِهَادٌ لَا وَرَعَ‌ فِيهِ‌»

«تو را به تقواى الهى و ورع و تلاش و كوشش (در مسير اطاعت پروردگار) سفارش مى‌كنم و بدان كه تلاش بدون ورع نتيجه‌بخش نخواهد بود».

منبع حدیث:

کتاب شریف الکافی ، تالیف آقای محمدبن یعقوب کلینی (ره)،جلد ۲،صفحه ۷۶

***منبع :کتاب شریف پیام امیرالمومنین علیه السلام شرحی جامع و نوین بر نهج البلاغه تالیف آقای مکارم شیرازی

_____________________ 

رسول الله(صلّى اللّه عليه و آله):

«أَيُّهَا النَّاسُ‌ حَلاَلِي حَلاَلٌ‌ إِلَى يَوْمِ‌ الْقِيَامَةِ‌ وَ حَرَامِي حَرَامٌ‌ إِلَى يَوْمِ‌ الْقِيَامَةِ‌ أَلاَ وَ قَدْ بَيَّنَهُمَا اللَّهُ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ فِي اَلْكِتَابِ‌ وَ بَيَّنْتُهُمَا فِي سِيرَتِي وَ سُنَّتِي وَ بَيْنَهُمَا شُبُهَاتٌ‌ مِنَ‌ الشَّيْطَانِ‌ وَ بِدَعٌ‌ بَعْدِي مَنْ‌ تَرَكَهَا صَلَحَ‌ أَمْرُ دِينِهِ‌ وَ صَلَحَتْ‌ لَهُ‌ مُرُوءَتُهُ‌ وَ عِرْضُهُ‌ وَ مَنْ‌ تَلَبَّسَ‌ بِهَا وَ وَقَعَ‌ فِيهَا وَ اتَّبَعَهَا كَانَ‌ كَمَنْ‌ رَعَى غَنَمَهُ‌ قُرْبَ‌ الْحِمَى وَ مَنْ‌ رَعَى مَاشِيَتَهُ‌ قُرْبَ‌ الْحِمَى نَازَعَتْهُ‌ نَفْسُهُ‌ إِلَى أَنْ‌ يَرْعَاهَا فِي الْحِمَى أَلاَ وَ إِنَّ‌ لِكُلِّ‌ مَلِكٍ‌ حِمًى أَلاَ وَ إِنَّ‌ حِمَى اللَّهِ‌ عَزَّ وَ جَلَّ‌ مَحَارِمُهُ‌ فَتَوَقَّوْا حِمَى اللَّهِ‌ وَ مَحَارِمَهُ‌ الْخَبَرَ.»

«ای مردم حلال من حلال است تا روز قيامت،و حرام من حرام است تا روز قيامت آگاه باشید كه خدا عز و جل هر دو را در قرآن خود بيان كرده و من هم در روش و سنتم بيان كردم و ميان اين دو، موارد شبهه ناكي است از ناحيه شيطان و بدعتهايي كه پس از من خواهد بود،هر كه آنها را وانهد امر دينش خوبست و هم مردانگى و آبرويش بجا است و هر كه به آنها آلوده شود و در آنها داخل شود و از آنها پيروى كند چون كسى باشد كه گوسفندش را نزديك قرقگاه چراند و هر كه چنين كند نفسش او را به جايي مي رساند كه گوسفندها در قرقگاه بچراند. آگاه باشيدكه هر پادشاهى را قرقگاهى باشد . قرقگاه خدا عز و جل محرمات او است خود را از قرقگاه خدا و محرماتش بركنار داريد.»

کتاب شریف بحار الانوار ،تالیف آقای محمدباقر مجلسی (ره)، جلد ۲ ، صفحه۲۶۱

در عصر جاهلیت یا در عصر خلفاء برای یک سری از افراد منطقه ای را قرق می کردند و می گفتند آنجا شکارگاه سلطان است و کسی نباید در آنجا وارد شود. گاه بعضی از چوپانان، گوسفندان خود را نزدیک آن منطقه می بردند و گاه بعضی از حیوانات وارد قرقگاه می شدند.

محرمات همان منطقه ی ممنوعه قرقگاه است. در مقابل، منطقه ای آزاد است که موارد حلال است. منطقه ای هم در این میان است که همان مشتبهات است.

خداوند قرقگاه دارد که همان محرمات است و بشر نباید وارد آنها شود و حتی نباید نزدیک آن هم شد یعنی نباید مشتبهات را هم مرتکب شد زیرا این ارتکاب موجب می شود که فرد به ارتکاب حرام جرات پیدا کند.

منبع توضیح: مرجع تقلید آقای سبحانی

_____________________

لزوم احتیاط و ورع ورزی در عصر غیبت و فتنه های آخرالزمان

معصوم علیه‌السلام اهل خطا و خطیئه نیست، ولی غیر معصوم هرچند از علمای بزرگ و جلیل‌القدر باشد، خالی از خطا نیست؛ لذا نباید مشکوکات اقوال و آرای آنها را به‌واسطه عظمت شأن و بزرگی مقامشان پذیرفت،بلکه تنها در واضحات و مسلمات باید مطابق نظرشان بود، و در مشکوکات باید گفت: نَعْتَقِدُ بِمَا اعْتَقَدَ بِهِ جَعْفَرُ‌ بن ‌مُحَمد وَ الْمَهْدِی علیهم‌السلام (به آنچه حضرت جعفر‌بن‌محمد و حضرت مهدی علیهم‌السلام بدان اعتقاد دارند، معتقدیم)

زراره در یک روز در یک مجلس هشت حکم و مسئله درباره وضو از محضر امام علیه‌السلام یاد گرفت. اما در زمان غیبت و حیلولت میان مردم و معصوم علیه‌السلام، برخی از بزرگان که درس خارج می‌گفتند گاهی شانزده روز تحصیلی مباحثه می‌کردند و آخرش از احتیاط در یک حکم خارج نمی‌شدند؛ زیرا نمی‌شود بدون ظفر به دلیل شرعی از مسئله خارج شد و بدون دلیل فتوا صادر نمود.
آری، با حیلولت و فاصله‌انداختن میان مردم و امام علیه‌السلام نگذاشتند حتی مسئله یاد بگیریم، تا چه رسد به عمل به مسائل. چقدر خیانت است!

چقدر باید خائف و متوسل باشیم. در معلومات و یقینیات باید خائف و متوسل باشیم، تا چه رسد به مجهولات و مشتبهات.

از حضرت رسول صلّی‌اللّه‌علیه‌وآله‌وسلم درباره آخرالزمان و فتنه‌های آن نقل شده که فرموده‌اند: «تشخیص تکلیف در آن زمان مشکل است»؛ پس چه باید کرد؟

اگر به دست آوردن تکلیف مشکل باشد، احتیاط کردن که مشکل نیست. باید توقف کرد و احتیاط نمود.

منبع: تالیفی از فرمایشات گوناگون آقای بهجت(ره)

_____________________

 یک مسلمان شیعه در عصر غیبت دو راه دارد:

الف. تقلید؛ یعنی طبق فتاوا و نظریات مجتهدی که واجد شرایط است عمل کند.

ب. احتیاط؛ یعنی بر اساس نظریه تمامی و یا گروهی از مجتهدین وظیفه خود را انجام دهد. به این معنی که اگر مجتهدی کاری را جایز و دیگری حرام می‌داند، آن کار را ترک کند؛ و اگر مجتهدی کاری را واجب و دیگری مباح می‌داند، آن را به‌جا آورد.

والعاقبه للمتقین
التماس دعا
یا مهدی


موضوعات مرتبط: ورع و تقوا
برچسب‌ها: محمد تقی بهجت , محمد باقر حیدری کاشانی , ناصر مکارم شیرازی

تاريخ : دوشنبه یکم بهمن ۱۳۹۷ | 3:29 | نویسنده : سرباز حضرت ولی عصر (عج) |
.: Weblog Themes By Mahskin.ir:.